:عشق نافرجام من»

«پارت ۱۴»
جیسو:خوب رفتار کنیا
یونا:دوس پسر توعه به من چه
جیسو:منظورم پیش دوستشه.
یونا:خداااااااااااا

چند دقیقه بعد....
+:به کافه رسیدن.
جیسو:بیا بریم تو

جیسو:عشقم من اینجام
جیمین:نفسم اومدییی(با ذوق)
یونا:آدم میخواد بالا بیاره (با خودش)
جیمین:بفرمایین بشینین
جیسو:عشقم دوستت کجاست؟؟؟
جیمین:رفت سرویس
جیسو:این دوست من یوناست
جیمین:چند دفعه پیشت دیدمش
سلام خوشبختم من دوست پسر جیسو هستم
+:جیمین دستشو جلوی یونا آورد تا دست بده.
اما متاسفانه بازم غیرت یونا رف بالا و بجای اینکه خیلی آروم باهاش دست بده دستشو گرفت و محکم فشار داد
جیمین:اوفففففف
جیسو:یونا داری چه غلطی میکنی؟؟؟ (خیلی آروم)
؟ :انگار یونا جان بازم وحشی شده
+:یونا سرشو با عصبانیت برد بالا.





اون آدم تهیونگ بود .
یونا:من؟ وحشی؟
تهیونگ:آفرین زود فهمیدی
جیسو:یونا آروم باش
+:جیسو دست یونا رو گرفته بود
یونا:ولم کن ببینم
توی بی فرهنگ به من گفتی وحشی؟؟؟
تهیونگ:من بی فرهنگ یا تو که با دوس پسر دوستت اینجوری رفتار میکنی؟