پارت3
پارت3
تا خواست چیزی بگه...
عصبی داد زدم
جین-وَتواینو میدونستی و اینکارو کردی ارع؟
انقدر بلند داد زدم که چشماش از اشک برق زد
کلافه بین موهام دست کشیدم الان چطوری قراره برم
رستوران!
روبه ات با لحن ملایم تری گفتم
جین-بیبعذرمیخوامعصبی شدم کنترلم و از دست دادم
نفس عمیق کشید و لبخند زد اشکاشو پاک کرد و گفت
ات-اشکالی نیس منم نباید زود اشک میریختم و ناراحت میشدم رفتار منم بچه گونه بود!
لبخندی زدم و بغلش کردم،پاهاش و دور کمرم حلقه کرد دستاشو چفت گردنم
کنار گوشش زمزمه کردم:
جین-الانچجوریبرمرستورانوروجک؟
ات-امروزونرو!منمتنهامیمونم
جین-نرم؟
سرشوتکونداد...
-چندروزبعد-
دستگلروجابهجاکردمتودستم؛باکلیدیکهطرحجاکلیدیشسالیوانبوددروبازکردم!
بویمحشریتوخونهپیچیدهبود!
بهسمتاشپزخونهراهموکجکردم،اتباپیشبندسفیدیکِمالمنبود
داشتتواشپزخونهویراژمیداد؛رفتمپشتسرشوبهکیکیکهدرستکردهبودنگاهکردم.
کیکباخامهسفیدوتوتفرنگیتزیینشدهبود،توتفرنگیهارو
رویکیکبهحالتدایرهچیدهبود.
تویاوندستمکهدسته گلبودرودورگردناتحلقهکردم
برگشت سمتم گل رو سمتش گرفتم با ذوق ازم گرفتگفت:
ات-خیلی قشنگهجین؛مرسی!ولی...مناسبتشچیه؟
همینطورکهداشتمبهکیکناخونک میزدمو ات هم با پشت دست
زد رو دستم گفتم:
جین-دلمخواستبراییهدخترکوچولوگلبخرمبیمناسبت
بغلمکردولی بخاطر قد کوتاهش مجبور بود رو نوک انگشتاش وایسه
ات-گامساممیداسوکجینا!
"پایان"
☆------------------💖🍓🍰-----------------☆
تا خواست چیزی بگه...
عصبی داد زدم
جین-وَتواینو میدونستی و اینکارو کردی ارع؟
انقدر بلند داد زدم که چشماش از اشک برق زد
کلافه بین موهام دست کشیدم الان چطوری قراره برم
رستوران!
روبه ات با لحن ملایم تری گفتم
جین-بیبعذرمیخوامعصبی شدم کنترلم و از دست دادم
نفس عمیق کشید و لبخند زد اشکاشو پاک کرد و گفت
ات-اشکالی نیس منم نباید زود اشک میریختم و ناراحت میشدم رفتار منم بچه گونه بود!
لبخندی زدم و بغلش کردم،پاهاش و دور کمرم حلقه کرد دستاشو چفت گردنم
کنار گوشش زمزمه کردم:
جین-الانچجوریبرمرستورانوروجک؟
ات-امروزونرو!منمتنهامیمونم
جین-نرم؟
سرشوتکونداد...
-چندروزبعد-
دستگلروجابهجاکردمتودستم؛باکلیدیکهطرحجاکلیدیشسالیوانبوددروبازکردم!
بویمحشریتوخونهپیچیدهبود!
بهسمتاشپزخونهراهموکجکردم،اتباپیشبندسفیدیکِمالمنبود
داشتتواشپزخونهویراژمیداد؛رفتمپشتسرشوبهکیکیکهدرستکردهبودنگاهکردم.
کیکباخامهسفیدوتوتفرنگیتزیینشدهبود،توتفرنگیهارو
رویکیکبهحالتدایرهچیدهبود.
تویاوندستمکهدسته گلبودرودورگردناتحلقهکردم
برگشت سمتم گل رو سمتش گرفتم با ذوق ازم گرفتگفت:
ات-خیلی قشنگهجین؛مرسی!ولی...مناسبتشچیه؟
همینطورکهداشتمبهکیکناخونک میزدمو ات هم با پشت دست
زد رو دستم گفتم:
جین-دلمخواستبراییهدخترکوچولوگلبخرمبیمناسبت
بغلمکردولی بخاطر قد کوتاهش مجبور بود رو نوک انگشتاش وایسه
ات-گامساممیداسوکجینا!
"پایان"
☆------------------💖🍓🍰-----------------☆
۱۵.۳k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.