🖤❤پارت دوم 🖤❤
ات ویو
رفتم به عمارتی که قراره توش کار کنم که یه پسر خوشگل و هیکلی اومد دروغ نگم روش کراش زدم
جونگ کوک :خب خانم ات منم جونگ کوکم ولی باید ارباب صدام کنی فهميدی ؟
ات: بله
جونگ کوک: خب برو کارتو انجام بده
ات :چشم
جونگ کوک ویو
زیادی تشنه ام شده بود و من چون خون آشامم از خون یکی تغذیه کنم که چشمم به بدن ات افتاد سفید و خوشگل بود صبرم تموم شد و رفتم توی لیوان آب ات داروی خواب آور ریختم ات آب رو خورد و بعد چند دقیقه خوابش برد رفتم سمتش و از سمت گردنش یه مک عمیقی زدم ات بیدار شد
ات ویو
نمیدونم چرا وقتی اون آب رو خوردم از حال رفتم
جونگ کوک: چیکار میکنی ؟
ات: من۰۰ من نمیدونم چرا ولی خوابم برده بود (کمی گریه )
جونگ کوک ویو
دیدن داره گریه میکنه دلم واسش سوخت چون اون نخوابیده بود تقصیر من بود
جونگ کوک :خوابت برد؟
ات :آره (گریه )
ات؛ لطفا ارباب من رو اخراج نکنید من این پول رو برای عمل مادرم نیاز دارم (گریه)
جونگ کوک: باشه این دفعه رو اخراجت نمیکنم حالا هم گریه نکن
ات: چشم
جونگ کوک: حالا هم برو خونه فردا همین ساعت بیا
ات: ممنون خداحافظ
رفتم به عمارتی که قراره توش کار کنم که یه پسر خوشگل و هیکلی اومد دروغ نگم روش کراش زدم
جونگ کوک :خب خانم ات منم جونگ کوکم ولی باید ارباب صدام کنی فهميدی ؟
ات: بله
جونگ کوک: خب برو کارتو انجام بده
ات :چشم
جونگ کوک ویو
زیادی تشنه ام شده بود و من چون خون آشامم از خون یکی تغذیه کنم که چشمم به بدن ات افتاد سفید و خوشگل بود صبرم تموم شد و رفتم توی لیوان آب ات داروی خواب آور ریختم ات آب رو خورد و بعد چند دقیقه خوابش برد رفتم سمتش و از سمت گردنش یه مک عمیقی زدم ات بیدار شد
ات ویو
نمیدونم چرا وقتی اون آب رو خوردم از حال رفتم
جونگ کوک: چیکار میکنی ؟
ات: من۰۰ من نمیدونم چرا ولی خوابم برده بود (کمی گریه )
جونگ کوک ویو
دیدن داره گریه میکنه دلم واسش سوخت چون اون نخوابیده بود تقصیر من بود
جونگ کوک :خوابت برد؟
ات :آره (گریه )
ات؛ لطفا ارباب من رو اخراج نکنید من این پول رو برای عمل مادرم نیاز دارم (گریه)
جونگ کوک: باشه این دفعه رو اخراجت نمیکنم حالا هم گریه نکن
ات: چشم
جونگ کوک: حالا هم برو خونه فردا همین ساعت بیا
ات: ممنون خداحافظ
۱۹.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.