مُـ دّیّـ ـر هُـ تِـ لِ مُـ ونّ🌘
مُـدّیّــر هُـتِـلِ مُـونّ🌘
part : fifteen
*خب دیگه من باید برم
+راستی هنوز دوست دختر نداری؟
*من ترجیح می دم که فعلا رو کارم تمرکز کنم
+خب اینم دلیله، کی نمی خواد پارتنر داداش هندسام من نشه؟!
*خب دیگه من باید برم، راستی اگه ا/ت و ناراحت کنی با دستای خودم میکشمت
_من مواظبشم(چشمک)
با داداشم خداحافظی کردیم
_فکر کنم الان سفارشمون و اوردن
+دلم برا شراب تنگ شده بود
_منم
+تو این مدت اصلا بار نرفتم
_خب امید وارم که این دل تنگی تورو نکشه(خنده تقریبا بلند)
+اا کوکک
_چیه خب
+اگه من مست بشم چیکار میکنی؟
_واقعا باید بگم؟
+اره
_اهم اهم
+خب من میرم دیگه بایی
_خب بلخره که انجامش میدیمم
+ااا باشهه
رفتیم سر میز و منتظر گارسون موندیم
_میخوای بگم یه ویسکی هم بیارن؟
+اگه باشه که خوب میشه
گارسون: اینم سفارشتون قربان، چیز دیگه ای میل ندارید؟
_یه ویسکی هم میخوایم، گرون ترینش
گارسون: حتما
_بیا رو پام بشین
+احساس نمیکنی که اینجا زشته؟
_نه
+میشه الان نه؟
_ااا خیلی خب
گارسون: بفرمایید
_میتونی بری
_خب از کدوم میخوای شروع کنی چاگیا؟
+شاید شراب
کوک سرشو باز کردو توی جامم ریخت
بعد برای خودش ریخت
یه کم کم ازش خوردم
+مم
_خوبه؟
+عالیه
_میخوای ویسکیو ببریم خونه؟
+اره، فکر کنم برای امشب زیادیه
بعد از تموم شدن مهمونی
_خب بریم؟
+اهوم
_بادی گارد؟
(علامتش~)
~بله قربان
_ویسکی رو باخودت بیار
~چشم
+"راننده در ماشینو برامون باز کرد
کوک اول نشت
_بیا رو پام بشین(بله بله)
+آآآآ باشه
رفتم روی پاش، یکی از دستاش دور کمرم بود و اونیکی روی پام
_نمی تونم صبر کنم تا مال خودم شی
+من همین الانشم مال توام
_خب اینیکی که من میگم فرق داره
+نمی دونم
_ما باهم ازدواج میکنیم، حتا اگه توهم نخوای
+من فکر میکنم اینا همش یه بازیه و تو شرط بندی کردی(سرش و بر پایین)
_چاگیا من عاشقتم، قسم می خورم که این فکرت دروغه
+واقعا؟
_من نمی تونم بهت دروغ بگم، هیج وقت
برگشتم سمتش
(پاهای ا/ت الان کنار کمر کوکعه و دستش رو شونه ی کوکه و صورتشم جلوی صورت کوکه🗿)
صورتمو بردم نزدیک صورتش و بوسه ی کوچکی و روی لبش کاشتم
+خب چطورع امشب انجامش بدیم؟
_منتظر همین بودم
بچها برای اسمات به این پیج پیام بدین
@blackcat.h
part : fifteen
*خب دیگه من باید برم
+راستی هنوز دوست دختر نداری؟
*من ترجیح می دم که فعلا رو کارم تمرکز کنم
+خب اینم دلیله، کی نمی خواد پارتنر داداش هندسام من نشه؟!
*خب دیگه من باید برم، راستی اگه ا/ت و ناراحت کنی با دستای خودم میکشمت
_من مواظبشم(چشمک)
با داداشم خداحافظی کردیم
_فکر کنم الان سفارشمون و اوردن
+دلم برا شراب تنگ شده بود
_منم
+تو این مدت اصلا بار نرفتم
_خب امید وارم که این دل تنگی تورو نکشه(خنده تقریبا بلند)
+اا کوکک
_چیه خب
+اگه من مست بشم چیکار میکنی؟
_واقعا باید بگم؟
+اره
_اهم اهم
+خب من میرم دیگه بایی
_خب بلخره که انجامش میدیمم
+ااا باشهه
رفتیم سر میز و منتظر گارسون موندیم
_میخوای بگم یه ویسکی هم بیارن؟
+اگه باشه که خوب میشه
گارسون: اینم سفارشتون قربان، چیز دیگه ای میل ندارید؟
_یه ویسکی هم میخوایم، گرون ترینش
گارسون: حتما
_بیا رو پام بشین
+احساس نمیکنی که اینجا زشته؟
_نه
+میشه الان نه؟
_ااا خیلی خب
گارسون: بفرمایید
_میتونی بری
_خب از کدوم میخوای شروع کنی چاگیا؟
+شاید شراب
کوک سرشو باز کردو توی جامم ریخت
بعد برای خودش ریخت
یه کم کم ازش خوردم
+مم
_خوبه؟
+عالیه
_میخوای ویسکیو ببریم خونه؟
+اره، فکر کنم برای امشب زیادیه
بعد از تموم شدن مهمونی
_خب بریم؟
+اهوم
_بادی گارد؟
(علامتش~)
~بله قربان
_ویسکی رو باخودت بیار
~چشم
+"راننده در ماشینو برامون باز کرد
کوک اول نشت
_بیا رو پام بشین(بله بله)
+آآآآ باشه
رفتم روی پاش، یکی از دستاش دور کمرم بود و اونیکی روی پام
_نمی تونم صبر کنم تا مال خودم شی
+من همین الانشم مال توام
_خب اینیکی که من میگم فرق داره
+نمی دونم
_ما باهم ازدواج میکنیم، حتا اگه توهم نخوای
+من فکر میکنم اینا همش یه بازیه و تو شرط بندی کردی(سرش و بر پایین)
_چاگیا من عاشقتم، قسم می خورم که این فکرت دروغه
+واقعا؟
_من نمی تونم بهت دروغ بگم، هیج وقت
برگشتم سمتش
(پاهای ا/ت الان کنار کمر کوکعه و دستش رو شونه ی کوکه و صورتشم جلوی صورت کوکه🗿)
صورتمو بردم نزدیک صورتش و بوسه ی کوچکی و روی لبش کاشتم
+خب چطورع امشب انجامش بدیم؟
_منتظر همین بودم
بچها برای اسمات به این پیج پیام بدین
@blackcat.h
۵.۶k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.