پارت 15
هوسوک ویو
رفتم داخل اتاق ا/ت هنوز خواب بود کنارش نشستم و دستش رو گرفتم
هوپی ای کاش همه چیز رو به یاد میاوردی ماه من اون موقع من خوشحال ترین آدم زمین میشدم
ا/ت بایدم باشی
هوپی بیدار شدی حالت خوبه دکتر صدا بزنم
ا/ت نه لازم نیست هوپی میدونی من الان همه چیز یادمه🙂🙂🙂🙂🙂
هوپی چی واقعا 😯😯😯😯😯😯
ا/ت آره
هوپی باورم نمیشه ممنونم ا/ت ممنونم
ا/ت پسره خنگ چرا ازم تشکر میکنی
هوپی که من خنگم آره
ا/ت وای نه هوپ نکن یکی میبینه
هوپی بزار ببینه بلاخره من همسرتم
ا/ت هوپی توی مکان عمومی هستیم الان دکتر میاد
هوپی واسم مهم نیست 💋💋💋💋💋
اهم اهم اهم
ا/ت با صدای یکی از هم جدا شدیم
تهیونگ فک کنم بد موقع اومدیم هیونگ
هوپی آره متاسفانه
ا/ت یااا ساکت شو ببینم بیاید داخل لطفا
کوک کجاست
هوپی کی
کوک بچه
ا/ت بردنش بخش
کوک آها باشه صدای در اومد و پرستار با یه حوله که پسر کوچولومون رو توش گذاشته بود اومد بیرون گذاشتش تو بغل من وای خدا چه نازی تو
کوک ا/ت بده منم ببینمش لطفا
ا/ت بیا
کوک اوه خدایا من جیمین هیونگ فک کنم بلاخره یکی پیدا شد که دستاش از مال تو کوچولوتر باشه
جیمین چی واقعا بده منم ببینمش
هوپی اول بزارین پدرش ببینتش
جین خوردیمون با این پاپا پاپا کردنت
نامجون داری بابا رو اشتباه تلفظ میکنی
جین نخیرم خیلی هم درست گفتم 😌😌😌😌😌😌
نامجون هی خدا ا/ت ببینم تو خواهر یا دوستی نداری که با جین آشناش بکنی شاید بخت اونم باز شد و یکم عاقل تر شد
جین یاااا من ازت بزرگترم ها
نامجون ولی ایکیوت به مال من نمیرسه
ا/ت بچه ها بسه دیگه دعوا نکنید
پرستار بله لطفا برید بیرون تا مادر هم یکم استراحت کنه
هوپی ا/ت تو استراحت کن فردا مرخص میشی من میرم کارات رو انجام بدم
ا/ت باشه میگم هوپی
هوسوک بله
ا/ت چیزی نیست بعدا برات میگم
هوپ باشه
رفتم داخل اتاق ا/ت هنوز خواب بود کنارش نشستم و دستش رو گرفتم
هوپی ای کاش همه چیز رو به یاد میاوردی ماه من اون موقع من خوشحال ترین آدم زمین میشدم
ا/ت بایدم باشی
هوپی بیدار شدی حالت خوبه دکتر صدا بزنم
ا/ت نه لازم نیست هوپی میدونی من الان همه چیز یادمه🙂🙂🙂🙂🙂
هوپی چی واقعا 😯😯😯😯😯😯
ا/ت آره
هوپی باورم نمیشه ممنونم ا/ت ممنونم
ا/ت پسره خنگ چرا ازم تشکر میکنی
هوپی که من خنگم آره
ا/ت وای نه هوپ نکن یکی میبینه
هوپی بزار ببینه بلاخره من همسرتم
ا/ت هوپی توی مکان عمومی هستیم الان دکتر میاد
هوپی واسم مهم نیست 💋💋💋💋💋
اهم اهم اهم
ا/ت با صدای یکی از هم جدا شدیم
تهیونگ فک کنم بد موقع اومدیم هیونگ
هوپی آره متاسفانه
ا/ت یااا ساکت شو ببینم بیاید داخل لطفا
کوک کجاست
هوپی کی
کوک بچه
ا/ت بردنش بخش
کوک آها باشه صدای در اومد و پرستار با یه حوله که پسر کوچولومون رو توش گذاشته بود اومد بیرون گذاشتش تو بغل من وای خدا چه نازی تو
کوک ا/ت بده منم ببینمش لطفا
ا/ت بیا
کوک اوه خدایا من جیمین هیونگ فک کنم بلاخره یکی پیدا شد که دستاش از مال تو کوچولوتر باشه
جیمین چی واقعا بده منم ببینمش
هوپی اول بزارین پدرش ببینتش
جین خوردیمون با این پاپا پاپا کردنت
نامجون داری بابا رو اشتباه تلفظ میکنی
جین نخیرم خیلی هم درست گفتم 😌😌😌😌😌😌
نامجون هی خدا ا/ت ببینم تو خواهر یا دوستی نداری که با جین آشناش بکنی شاید بخت اونم باز شد و یکم عاقل تر شد
جین یاااا من ازت بزرگترم ها
نامجون ولی ایکیوت به مال من نمیرسه
ا/ت بچه ها بسه دیگه دعوا نکنید
پرستار بله لطفا برید بیرون تا مادر هم یکم استراحت کنه
هوپی ا/ت تو استراحت کن فردا مرخص میشی من میرم کارات رو انجام بدم
ا/ت باشه میگم هوپی
هوسوک بله
ا/ت چیزی نیست بعدا برات میگم
هوپ باشه
۹۸.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.