فیک مال من باش پارت چهار
فیک مال من باش پارت چهار
داشت نگاه صورت کیوت ا.ت میکرد که یهو ا.ت توخواب حرف زد
ا.ت : لطفا منو نکشید من هیچ گناهی نکردم قول میدم به کسی چیزی نمیگم لطفا منو نکشید که یهو از خواب پرید.
قلبش داشت از سینش میزد بیرون که زد زیر گریه تهیونگ گفت
تهیونگ : چرا گریه میکنی
ا.ت خواب دیدم دارن میکشنم ( با هق هق و گریه )
تهیونگ کسی قرار نیست تورو بکشه البته اگه منو اذیت نکنی هرچی میخوام بهم بدی 😏😏
ا.ت : ت..توو چی میخوایی ( با ترس )
تهیونگ : امشب شانس اوردی ولی باید اماده باشی
ا.ت : ا..اماده برای چی ( حالا انگار نمیدونه 🤣🤣)
تهیونگ : خودت میفهمی 😏😏 فعلا بگیر بخواب
ا.ت باش 😕
ا.ت دراز کشید رو تخت که تهیونگ بغلش کرد
ا.ت : چکار میکنی منو ول کننن
تهیونگ : گفتم بخواب راستی تو چند سالته
ا.ت : براچی
تهیونگ بدم میاد سوالمو با سوال جواب بدی درست جوابمو بده
ا.ت : خب من ۱۹ سالمه اما ماه دیگه ۲۰ سالم میشه
تهیونگ: منم ۲۲ سالمه
ا.ت : اممم خب به من چه
تهیونگ : همین جوری بهت گفتم حالا بگیر بخواب
ا.ت : باشه
ا.ت چشماشو بست که احساس کرد دباره داره گردنشو بو میکنه میدونست اگه کاری کنه عصبی میشه بخاطر همین هیچ کاری نکرد و چشماشو بست
تهیونگ
بازم سرمو بردم تو گردنش واییی خییلللییی خوب بود دلم میخواست تا صبح همین جوری بمونم ا.ت رو برگردوندم سمت خودم که صورتشو بتونم ببینم موهاشو کنار زدم و مهکم بغلش کردم یه بوسه س کوچیک سر لباش گزاشتم و سفت بغلش کردم و خوابیدم ( لهش نکنی یه وقت 😐 )
تا پارت بعد بای ♥️❤️♥️❤️
#خاص #جذاب #شیک #BEAUTIFUL_NICE
داشت نگاه صورت کیوت ا.ت میکرد که یهو ا.ت توخواب حرف زد
ا.ت : لطفا منو نکشید من هیچ گناهی نکردم قول میدم به کسی چیزی نمیگم لطفا منو نکشید که یهو از خواب پرید.
قلبش داشت از سینش میزد بیرون که زد زیر گریه تهیونگ گفت
تهیونگ : چرا گریه میکنی
ا.ت خواب دیدم دارن میکشنم ( با هق هق و گریه )
تهیونگ کسی قرار نیست تورو بکشه البته اگه منو اذیت نکنی هرچی میخوام بهم بدی 😏😏
ا.ت : ت..توو چی میخوایی ( با ترس )
تهیونگ : امشب شانس اوردی ولی باید اماده باشی
ا.ت : ا..اماده برای چی ( حالا انگار نمیدونه 🤣🤣)
تهیونگ : خودت میفهمی 😏😏 فعلا بگیر بخواب
ا.ت باش 😕
ا.ت دراز کشید رو تخت که تهیونگ بغلش کرد
ا.ت : چکار میکنی منو ول کننن
تهیونگ : گفتم بخواب راستی تو چند سالته
ا.ت : براچی
تهیونگ بدم میاد سوالمو با سوال جواب بدی درست جوابمو بده
ا.ت : خب من ۱۹ سالمه اما ماه دیگه ۲۰ سالم میشه
تهیونگ: منم ۲۲ سالمه
ا.ت : اممم خب به من چه
تهیونگ : همین جوری بهت گفتم حالا بگیر بخواب
ا.ت : باشه
ا.ت چشماشو بست که احساس کرد دباره داره گردنشو بو میکنه میدونست اگه کاری کنه عصبی میشه بخاطر همین هیچ کاری نکرد و چشماشو بست
تهیونگ
بازم سرمو بردم تو گردنش واییی خییلللییی خوب بود دلم میخواست تا صبح همین جوری بمونم ا.ت رو برگردوندم سمت خودم که صورتشو بتونم ببینم موهاشو کنار زدم و مهکم بغلش کردم یه بوسه س کوچیک سر لباش گزاشتم و سفت بغلش کردم و خوابیدم ( لهش نکنی یه وقت 😐 )
تا پارت بعد بای ♥️❤️♥️❤️
#خاص #جذاب #شیک #BEAUTIFUL_NICE
۲۸.۰k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.