نفرت عشق
نفرت عشق
پارت ۴
ف ج:اما من زن دارم..ولی من دوسش ندارم...فقط بخاطر گرایشم.. باهاش ازدواج کردم..چرا باید تو دنیایی که زندگی میکنم این عاشقی گناه باشه ؟
(درحالی که یک عکس از تهیونگ در بغل گرفته میگوید)
ف ج: من نمیذارم تو رو بکشن حتی اگه یه قیمت از دست دادن جونم باشه
(سرباز در را تق تق میزند )
سرباز: قربان همسرتون اومده
ف ج:بگو بیاد داخل
سرباز:چشم
جسی : کوک..میخوام یچی بهت بگم
ف ج :بگو..!
جسی:من نمیتونم باهات زندگی کنم..بیا طلاق بگیریم (کاغذ های طلاق را به جونگکوک میدهد)
ف ج: مطمئنی ؟؟
پارت ۴
ف ج:اما من زن دارم..ولی من دوسش ندارم...فقط بخاطر گرایشم.. باهاش ازدواج کردم..چرا باید تو دنیایی که زندگی میکنم این عاشقی گناه باشه ؟
(درحالی که یک عکس از تهیونگ در بغل گرفته میگوید)
ف ج: من نمیذارم تو رو بکشن حتی اگه یه قیمت از دست دادن جونم باشه
(سرباز در را تق تق میزند )
سرباز: قربان همسرتون اومده
ف ج:بگو بیاد داخل
سرباز:چشم
جسی : کوک..میخوام یچی بهت بگم
ف ج :بگو..!
جسی:من نمیتونم باهات زندگی کنم..بیا طلاق بگیریم (کاغذ های طلاق را به جونگکوک میدهد)
ف ج: مطمئنی ؟؟
۲۸۱
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.