راه برگشت~P⁴
منه خر باز اومدم
_____________________
+من چرا ابنجام سانزو؟ت اینجا چیکار میکنی؟
-یادت نیس؟خوردی زمین
+اع راست میگی...ت چرا اینجایی
-اگه من اینجا نبودم تو به فاک رفته بودی=/
+مرسی که نجاتم دادی..اخخخخخ
-چیشده کاریت شده؟ضرب خوردی؟
+اره فکر کنم دستم اسیب دیده باشه.
-بیا بریم خونه من.درمانت میکنم.
+باشه.ولی من نمیتونم از جام بلند شم احتمالا کلا اسیب دیدم.
-باشه عب نداره من بغلت میکنم.
+چیییییییییییییییییییییییییییییی
-مگه چیه
+تو چجوری میخوای دختر ۴۵ کیلویی خرس گنده رو بلند کنیییییییییی
-تو ۴۵ کیلوییییییی؟کوچولووووووو
+ای بابا،پس میتونی دیگه.
-اره،اما قبلش...
یهو دستمو گرفت و تو رگم یه امپول فرو کرد(پ.ن: بسم الله چرا من خندم گرفتههههه)
گفتم:دا..داری چیکا میکنی...؟
یهو اروم اروم چشمام بسته شد..و بقیش یادم نیست..
پرش به چند دقیقه بعد*
سانزو:اوه بیبی بیداری؟
+اره..چیشده
؟؟:این دوست دخترته؟
سانزو:دوست دخترم نیست هنوز
+هنوز؟
ا/ت در ذهن:یعنی میخواد باهام رل بزنهههه جیغغغغغ
+سانزو اینا کین؟
یکی از همونا:من ران هایتانیم ا/ت چان.
یکی دیگه:منم داداش این یارو عم ،ریندو هایتانی
+شماها اسم منو از کجا میدونین؟
ران:سانزو بهمون گفته.معلومه خیلی شیفتت شده ا/ت،خشبحالت.
سانزو:چیه؟منو میخای ران؟
ریندو:اینا اسکلن بمولا
+اینا میخان گی بشن؟://///
ریندو:نه فقط یکم ک چ عرض کنم،خیلی اسکلن
+تو و داداشت دوستای سانزو این؟
ریندو:هم دوست هم همکار.
+سانزو شغلش چیه؟هیچوقت بهم نگفته.
ریندو:دختر خوب بهتره که ندونی.
+چرا اونوقت؟
ریندو:چون اگه تو بفهمی هم سانزو هم رییس منو جر میدن:/
+😑✨
نویسندگان:
Ayli_2000@
sanxxxo@
_____________________
+من چرا ابنجام سانزو؟ت اینجا چیکار میکنی؟
-یادت نیس؟خوردی زمین
+اع راست میگی...ت چرا اینجایی
-اگه من اینجا نبودم تو به فاک رفته بودی=/
+مرسی که نجاتم دادی..اخخخخخ
-چیشده کاریت شده؟ضرب خوردی؟
+اره فکر کنم دستم اسیب دیده باشه.
-بیا بریم خونه من.درمانت میکنم.
+باشه.ولی من نمیتونم از جام بلند شم احتمالا کلا اسیب دیدم.
-باشه عب نداره من بغلت میکنم.
+چیییییییییییییییییییییییییییییی
-مگه چیه
+تو چجوری میخوای دختر ۴۵ کیلویی خرس گنده رو بلند کنیییییییییی
-تو ۴۵ کیلوییییییی؟کوچولووووووو
+ای بابا،پس میتونی دیگه.
-اره،اما قبلش...
یهو دستمو گرفت و تو رگم یه امپول فرو کرد(پ.ن: بسم الله چرا من خندم گرفتههههه)
گفتم:دا..داری چیکا میکنی...؟
یهو اروم اروم چشمام بسته شد..و بقیش یادم نیست..
پرش به چند دقیقه بعد*
سانزو:اوه بیبی بیداری؟
+اره..چیشده
؟؟:این دوست دخترته؟
سانزو:دوست دخترم نیست هنوز
+هنوز؟
ا/ت در ذهن:یعنی میخواد باهام رل بزنهههه جیغغغغغ
+سانزو اینا کین؟
یکی از همونا:من ران هایتانیم ا/ت چان.
یکی دیگه:منم داداش این یارو عم ،ریندو هایتانی
+شماها اسم منو از کجا میدونین؟
ران:سانزو بهمون گفته.معلومه خیلی شیفتت شده ا/ت،خشبحالت.
سانزو:چیه؟منو میخای ران؟
ریندو:اینا اسکلن بمولا
+اینا میخان گی بشن؟://///
ریندو:نه فقط یکم ک چ عرض کنم،خیلی اسکلن
+تو و داداشت دوستای سانزو این؟
ریندو:هم دوست هم همکار.
+سانزو شغلش چیه؟هیچوقت بهم نگفته.
ریندو:دختر خوب بهتره که ندونی.
+چرا اونوقت؟
ریندو:چون اگه تو بفهمی هم سانزو هم رییس منو جر میدن:/
+😑✨
نویسندگان:
Ayli_2000@
sanxxxo@
۳.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.