ارباب من پارت ۱۲
ارباب من پارت ۱۲
ا.ت:رفتم بالا که ببینم چیکارم داره در زدم و اجازه ورود داد رفتم داخل
کوک:چرا انقدر دیر اومدی بالا؟(سرد)
ا.ت:ببخشید
کوک:خب مهم نیس برو برام قهوه درست کن
ا.ت:چشم
رفتم پایین و قهوه درست کردم و بردم بالا و در زدم
ا.ت:میتونم بیام تو؟
کوک:بیا
ا.ت:بفرمایید
کوک یکم از قهوه میخوره و اخممیکنه
ا.ت:خاک تو سرم چرا اخم کرددددد(تو دلش)
کوک:آفرین خیلی خوشمزه شده از این به بعد تو درست کن
ا.ت:(تعجب کرده)
کوک(خنده)نترس کاریت ندارم من وقتی از یه چیزی خوشم میاد اخم میکنم
ا.ت:آها(لبخند)
کوک:خب حالا برو
ا.ت میره بیرون
ا.ت:واییییی برای اولین بار خندشو دیدم جییییییغغغ باورم نمیییشههه
کوک:چرا جلوش خندیدم هوففف بیخیال
چند مین بعد گوشی کوک زنگ میخوره و جواب میده
(شروع مکالمه)
کوک:الو
تهیونگ:سلام
کوک:سلام کاری داشتی؟
تهیونگ:خب کارت دارم که زنگ زدم دیگه
کوک:خب بگو
تهیونگ:جیمین برای پس فردا شب یه مهمونی میخواد بزاره میایی؟
کوک:آره میام اگه کار نداشته باشم
تهیونگ:باشه فقط باید با دوست دخترت بیایی
کوک:باشه با لیا میام
تهیونگ:اوکی میبینمت خدافظ
کوک:خدافظ
(ساعت ۹ شب)
ا.ت:دیگه کارام تموم شده بود و رفتم تو اتاق که دوست دختر ارباب صدام زد
لیا:ا.تتتت
ا.ت:بله؟
لیا:بیا اینجارو جمع کن میخوام شب با ددیم فیلم ببینم
ا.ت:خودت جمع کن من کارایی که مربوط به خودم بود رو انجام دادم
لیا:هوی ببین هرزه زود باش گفتم جمع کن تا نرفتم کوکیم رو صدا کنم
ا.ت:حق نداری باهام اینطوری حرف بزنی فهمیدی؟(یکم بلند)
لیا:صداتو برای من بالا نبر(داد)
کوک:اینجا چه خبره؟
لیا:ددی این دختره هرزه اینجارو تمیز نمیکنه(عشوه)
کوک:اشکال نداره عزیزم اون کارای مربوط به خودشو انجام داده اینجارو خودمون تمیز میکنیم
لیا:باشه
کوک:خب ا.ت تو برو بخواب(سرد)
ا.ت:چشم(بغض)
ا.ت تو دلش:از این که به همین راحتی منو هرزه صدا کردن و باهام بد رفتاری میکردن بغض، گرفته بود بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم
شرایط: لایک:۱۸
کامنت:۱۵
#فیک
#کوک
#جونگکوک
#اسمات
#عکس
#کره
#کنسرت
#بنگتن
#آرمی
#فیکشن
ا.ت:رفتم بالا که ببینم چیکارم داره در زدم و اجازه ورود داد رفتم داخل
کوک:چرا انقدر دیر اومدی بالا؟(سرد)
ا.ت:ببخشید
کوک:خب مهم نیس برو برام قهوه درست کن
ا.ت:چشم
رفتم پایین و قهوه درست کردم و بردم بالا و در زدم
ا.ت:میتونم بیام تو؟
کوک:بیا
ا.ت:بفرمایید
کوک یکم از قهوه میخوره و اخممیکنه
ا.ت:خاک تو سرم چرا اخم کرددددد(تو دلش)
کوک:آفرین خیلی خوشمزه شده از این به بعد تو درست کن
ا.ت:(تعجب کرده)
کوک(خنده)نترس کاریت ندارم من وقتی از یه چیزی خوشم میاد اخم میکنم
ا.ت:آها(لبخند)
کوک:خب حالا برو
ا.ت میره بیرون
ا.ت:واییییی برای اولین بار خندشو دیدم جییییییغغغ باورم نمیییشههه
کوک:چرا جلوش خندیدم هوففف بیخیال
چند مین بعد گوشی کوک زنگ میخوره و جواب میده
(شروع مکالمه)
کوک:الو
تهیونگ:سلام
کوک:سلام کاری داشتی؟
تهیونگ:خب کارت دارم که زنگ زدم دیگه
کوک:خب بگو
تهیونگ:جیمین برای پس فردا شب یه مهمونی میخواد بزاره میایی؟
کوک:آره میام اگه کار نداشته باشم
تهیونگ:باشه فقط باید با دوست دخترت بیایی
کوک:باشه با لیا میام
تهیونگ:اوکی میبینمت خدافظ
کوک:خدافظ
(ساعت ۹ شب)
ا.ت:دیگه کارام تموم شده بود و رفتم تو اتاق که دوست دختر ارباب صدام زد
لیا:ا.تتتت
ا.ت:بله؟
لیا:بیا اینجارو جمع کن میخوام شب با ددیم فیلم ببینم
ا.ت:خودت جمع کن من کارایی که مربوط به خودم بود رو انجام دادم
لیا:هوی ببین هرزه زود باش گفتم جمع کن تا نرفتم کوکیم رو صدا کنم
ا.ت:حق نداری باهام اینطوری حرف بزنی فهمیدی؟(یکم بلند)
لیا:صداتو برای من بالا نبر(داد)
کوک:اینجا چه خبره؟
لیا:ددی این دختره هرزه اینجارو تمیز نمیکنه(عشوه)
کوک:اشکال نداره عزیزم اون کارای مربوط به خودشو انجام داده اینجارو خودمون تمیز میکنیم
لیا:باشه
کوک:خب ا.ت تو برو بخواب(سرد)
ا.ت:چشم(بغض)
ا.ت تو دلش:از این که به همین راحتی منو هرزه صدا کردن و باهام بد رفتاری میکردن بغض، گرفته بود بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم
شرایط: لایک:۱۸
کامنت:۱۵
#فیک
#کوک
#جونگکوک
#اسمات
#عکس
#کره
#کنسرت
#بنگتن
#آرمی
#فیکشن
۵.۰k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.