مدیر جدید P9
تهیونگ: فقط چند.... لحظه
بعد از چند دیقه خودمو کشیدم بیرون
نشست روی نیمکت منم کنارش نشستم
تهیونگ: ببخــشیــد من بخاطر بیماریم نیاز دارم
به محبت ، از اونجایی که محبت کردن خواسته ی
زیادیه هر موقع که احساس تنهایی کردم هر کسی
که پیشم باشه رو بغل میکنم
_ بعد سرتو میکنی تو گردنشون؟؟
تهیونگ: آها بخاطر اون ، سعی کردم خودمو
کنترل کنم ولی وقتی بغلت کردم یه حس عجیبی
داشتم که به این کار وسوسم کرد
_ وقتی وسوسه میشی باید سرتو بکنی توی
گردن یکی؟؟؟؟
تهیونگ: گفتم که ببخشید دیگه تحریک شدم
_ من تحریکت کردم؟ ( یکمی با داد )
تهیونگ : آرع تو تحریکم کردی
نمی تونستم اون لحظه صبر کنم ، واقعن نیاز داشتم
یکیو بغل کنم و تو تنها کسی بودی که میتونستم
بغلش کنم ولی پشتت بهم بود پس مجبور
شدم کمرتو بگیرم ، وقتی ... وقتی دیدم کمرت انقدر
باریکه ..... خب .... خب تحریک شدم دیگه ( شت 😐)
_ خیلی بیشعوری ، متجاوز ( با داد )
تهیونگ زد تو گوشم ، گریه افتادم و دستمو گذاشتم
اونجایی که زده بود و با صورت عصبانی بهش
نگاه کردم
_ خیلی پستی هق خیلی خیلی پستی ( با داد و گریه )
تهیونگ: یه بار دیگه تکرار کن تا از حرف زدن
پشیمونت کنم ( با عربده )
_ تو پستی یه بیشعور به تمام معنا ( با داد و گریه )
تهیونگ: خفه شو دختره ی هرزه ( با عربده ی گلو پاره کن )
محکم با پا زدم جای حساسش ، از درد صورتش
توی هم جمع شد و دستشو گذاشت اونجاش و نشست
روی نیمکت
اشکامو پاک کردم تازه فهمیدم چه گوهی خوردم
سریع بطری آبو برداشتم و رفتم سمتش
دستمو گذاشتم روی شونش که دستمو پس زد
_ حالت خوبه؟
تهیونگ: دست کثیفتو به من نزن
یهو تمام حرفای یئون هوا توی گوشم پیچید ، دلم سوخت
اون به محبت نیاز داشت ، آروم بلندش کردم و از
بیمارستان رفتیم بیرون
یه تاکسی گرفتم
همینطور که داشتیم میرفتیم سمت خوابگاهشون
سعی کردم حالشو بهتر کنم
_ تهیونگ بیا یکم آب بخور
دوباره دستمو پی زد
تهیونگ: من فقط به محبت نیاز داشتم که تو اونجوری
کولی بازی در اوردی
با این حرفش قلبم به درد اومد ، بغلش کردم
............
حمایت؟
لایک؟
فالو؟
بعد از چند دیقه خودمو کشیدم بیرون
نشست روی نیمکت منم کنارش نشستم
تهیونگ: ببخــشیــد من بخاطر بیماریم نیاز دارم
به محبت ، از اونجایی که محبت کردن خواسته ی
زیادیه هر موقع که احساس تنهایی کردم هر کسی
که پیشم باشه رو بغل میکنم
_ بعد سرتو میکنی تو گردنشون؟؟
تهیونگ: آها بخاطر اون ، سعی کردم خودمو
کنترل کنم ولی وقتی بغلت کردم یه حس عجیبی
داشتم که به این کار وسوسم کرد
_ وقتی وسوسه میشی باید سرتو بکنی توی
گردن یکی؟؟؟؟
تهیونگ: گفتم که ببخشید دیگه تحریک شدم
_ من تحریکت کردم؟ ( یکمی با داد )
تهیونگ : آرع تو تحریکم کردی
نمی تونستم اون لحظه صبر کنم ، واقعن نیاز داشتم
یکیو بغل کنم و تو تنها کسی بودی که میتونستم
بغلش کنم ولی پشتت بهم بود پس مجبور
شدم کمرتو بگیرم ، وقتی ... وقتی دیدم کمرت انقدر
باریکه ..... خب .... خب تحریک شدم دیگه ( شت 😐)
_ خیلی بیشعوری ، متجاوز ( با داد )
تهیونگ زد تو گوشم ، گریه افتادم و دستمو گذاشتم
اونجایی که زده بود و با صورت عصبانی بهش
نگاه کردم
_ خیلی پستی هق خیلی خیلی پستی ( با داد و گریه )
تهیونگ: یه بار دیگه تکرار کن تا از حرف زدن
پشیمونت کنم ( با عربده )
_ تو پستی یه بیشعور به تمام معنا ( با داد و گریه )
تهیونگ: خفه شو دختره ی هرزه ( با عربده ی گلو پاره کن )
محکم با پا زدم جای حساسش ، از درد صورتش
توی هم جمع شد و دستشو گذاشت اونجاش و نشست
روی نیمکت
اشکامو پاک کردم تازه فهمیدم چه گوهی خوردم
سریع بطری آبو برداشتم و رفتم سمتش
دستمو گذاشتم روی شونش که دستمو پس زد
_ حالت خوبه؟
تهیونگ: دست کثیفتو به من نزن
یهو تمام حرفای یئون هوا توی گوشم پیچید ، دلم سوخت
اون به محبت نیاز داشت ، آروم بلندش کردم و از
بیمارستان رفتیم بیرون
یه تاکسی گرفتم
همینطور که داشتیم میرفتیم سمت خوابگاهشون
سعی کردم حالشو بهتر کنم
_ تهیونگ بیا یکم آب بخور
دوباره دستمو پی زد
تهیونگ: من فقط به محبت نیاز داشتم که تو اونجوری
کولی بازی در اوردی
با این حرفش قلبم به درد اومد ، بغلش کردم
............
حمایت؟
لایک؟
فالو؟
۶.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.