☆ Black? ☆
☆ Black? ☆
[ p ۱۲ ]
به سرعت به سمتش رفتی و دستتو روی دهنش قرار دادی
ا/ت : لئو ، گفتم اینجا جاش نیست ، و نباید هم باشه قبلا جوابتو ازم گرفتی و دیگه هم این حرف رو تکرار نکن مخصوصا جلوی جونگکوک
به سمت در رفتی و درو باز کردی که از بره
لئو : چرا ؟ ها نمیدونه من عاشقتم؟
ا/ت : لئو ، چند بار بهت گفتم بازم میگم ، این ، حرف ، رو ، تکرار ، نکنننن "تقریبا داد
لئو : میدونی که بیخیالت نمیشم نه؟
ا/ت : عه اینجوریه؟ دیگه همدیگه رو نمیبینیم تموم شد ، من دیگه دوستی به نام لئو ندارم ، الانم از خونه ام برو گمشو بیرون " آخرشو با داد
لئو : پشیمونت میکنم قول میدم عزیزم "لبخند و ترسناک
از خونه انداختی بیرون و درو پشت سرت بستی ، پشت در نشستی و دستی توی موهای بازت کشیدی که به سرعت با صدای در خونه از زمین بلند شدی
کوک : خب حاظری بریم؟ خوبی؟
ا/ت : ها اره بریم چیزی نیس
سوار ماشین شدید و به سمت سوپر مارکت حرکت کردید توی ماشین بودید که تو سکوت رو شکستی
ا/ت : چیشد ؟ وقت گرفتید؟
کوک : عا اره ، برای هفته ی بعد
ا/ت : ولی مامانم
کوک : مشکلی نیس من حلش میکنم
لبخندی از ته دل زدی به حرفاش اون اولین کسی بود که اینجوری ازت دفاع میکرد و برای یک لحظه ام که شده ، بهت احساس آرامش میداد
به مارکت رسیدید ، اونجا یه مارکت به شدت بزرگ و معروف کره بود ، که با دیدن مامانت جلوی در از حرکت وایسادی ،
ادامه دارد..
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
[ p ۱۲ ]
به سرعت به سمتش رفتی و دستتو روی دهنش قرار دادی
ا/ت : لئو ، گفتم اینجا جاش نیست ، و نباید هم باشه قبلا جوابتو ازم گرفتی و دیگه هم این حرف رو تکرار نکن مخصوصا جلوی جونگکوک
به سمت در رفتی و درو باز کردی که از بره
لئو : چرا ؟ ها نمیدونه من عاشقتم؟
ا/ت : لئو ، چند بار بهت گفتم بازم میگم ، این ، حرف ، رو ، تکرار ، نکنننن "تقریبا داد
لئو : میدونی که بیخیالت نمیشم نه؟
ا/ت : عه اینجوریه؟ دیگه همدیگه رو نمیبینیم تموم شد ، من دیگه دوستی به نام لئو ندارم ، الانم از خونه ام برو گمشو بیرون " آخرشو با داد
لئو : پشیمونت میکنم قول میدم عزیزم "لبخند و ترسناک
از خونه انداختی بیرون و درو پشت سرت بستی ، پشت در نشستی و دستی توی موهای بازت کشیدی که به سرعت با صدای در خونه از زمین بلند شدی
کوک : خب حاظری بریم؟ خوبی؟
ا/ت : ها اره بریم چیزی نیس
سوار ماشین شدید و به سمت سوپر مارکت حرکت کردید توی ماشین بودید که تو سکوت رو شکستی
ا/ت : چیشد ؟ وقت گرفتید؟
کوک : عا اره ، برای هفته ی بعد
ا/ت : ولی مامانم
کوک : مشکلی نیس من حلش میکنم
لبخندی از ته دل زدی به حرفاش اون اولین کسی بود که اینجوری ازت دفاع میکرد و برای یک لحظه ام که شده ، بهت احساس آرامش میداد
به مارکت رسیدید ، اونجا یه مارکت به شدت بزرگ و معروف کره بود ، که با دیدن مامانت جلوی در از حرکت وایسادی ،
ادامه دارد..
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۱۵.۲k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.