بدهی برای من شروعه~ ۶

*ا/ت و ران میرسن خونهه*
سانزو: ران جدی فکر کردی شوهرشی؟
ران: شاید
ا/ت: ببندید ببینممممم
*ریندو که از خنده جر نمیخوره چون چیز خنده داری نگفتم🤡*
*اره دیگه میرن میخوابن صبح میشهههه(اون پوزیشن که قبلا گفتممم اره ران و ریندو و ا/ت همیشه اونجوری مخوابن🫱🏻‍🫲🏼)*
*روز بعدش ا/ت با یه کت شلوار زرشکی و یه تاپ مشکی تنشه و موهاش بافته از اتاقش میاد بیرون و تتویییی بونتننن ا/ت ژوننن روییی شیکمشه🫱🏻‍🫲🏼 حالا عکسش پارت بعد میزارم*

ا/ت: صبحتون بخیر *خمیازه ای اندازه نره غول*
*همه میگن کی از همه خوش... نه نه میگن صبحت بخیر اره*
ا/ت: هوم چیه چرا نگام میکنین؟
ران: هیچی فقط مایکی میخواست یه چیزی بگه بهت
ا/ت: عه مایکی؟
*ا/ت به مایکی با لبخندی که معنی صد تا فش داره نگاه میکنه*
ا/ت تو ذهنش: میخوای عذرخواهی کنی؟ نمیبخشمت میزنمت ها ها نکنه میخوای بهم افتخار کنی؟ درهر صورت میزنمت
مایکی: امروز هیچ غلطی نداریم بکنیم
ا/ت تعجب ریخته: عه؟
مایکی: آره گفتیم ما بریم الکی خوش بگذرونیم امروزو دیگه
ا/ت: درسته
___________
بمونید تا پارت بعد دیگه🚶🏻‍♀️🫢