جنون ارواح پارت 5

" فردا صبح "
× کوک ... کوک بیدار شو
- چیه ؟ چی شده ؟
× بلند شو بریم دکتر
- واسه چی ؟
× یه نگاه به خودت بنداز ، مطمئنی حالت خوبه ؟
- نه ، اصلا نمیتونم خوب ببینم ، دکتر چشم وقت گرفتی ؟
× نه خیر میخوام ببرمت یه آزمایش خون بدی همین
- اها
سریع عکس رائون رو قایم کردم که مبادا دوباره یادش بیاد
- را رائون کجاست ؟
× ام .... بعدا بهت میگم
- باشه
رفتیم مطب
بعد نیم ساعت نوبتمون شد و رفتیم داخل
" دوستان حوصله ندارم کل اتفاقات بیمارستان رو بنویسم فقط نتیجه آزمایش رو مینویسم "
دکتر *
* اقای جئون
× بله ؟
* متاسفانه برادر شما ام اس دارن و شدت زیادی هم داره
× چی ؟ 😢
* میدونم خیلی شوکه کننده ست
× درمان داره دیگه نه ؟
* بله داره ، با فیزیوتراپی و دارو قابل درمانه
× ممنونم از کمکتون
* خواهش میکنم ، ولی لطفا برادرتون رو حتما پیش یه روانشناس خوب ببرید چون وضعیت خوبی از نظر روحی نداره
× میدونم ، اون تازه زنش رو از دست داده
* تسلیت میگم
× ممنون
پول رو پرداخت کردم و با کوک اومدیم بیرون
تو ماشین
هنوز تو شوک بودم
حتی نمیدونستم چطور بهش بگم
× کوک
- .....
× جونگ کوکی ؟
- ......
× کوک با تو ام !
- ها بله چی شده ؟
× نمیدونم آمادگیش رو داری یا نه ولی تو ....
-من چی ؟
× ام اس داری
- چی ؟ واقعا ؟
× اره
- درمان میشه ؟
× اه .... اره با دارو