عشق تصادفی
#عشق_تصادفی p.4
ویو ا.ت
یو جین: ا.ت تویی
خشکم زده بود نمیدونستم چیکار کنم برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم
یو جین روی مبل دراز کشیده بود و داشت با چشم های قرمزش نگا هم میکرد رفتم سمتش و نشستم جلوش گفتم
ا.ت: تو چرا این جوری شدی
یو جین: به خاطر تو
ا.ت: ببین من به خواطر این که تو مواد مصرف میکنی ولت نکردم اگر تو بهم خیانت نمی کردی من پات میموندم و ترکت میدادم .
اینو گفتم و از جلوش بلند شدم و رفتم توی اتاق و وسایل و لباس هام رو گذاشتم توی کیف کولیم همه ی وسایلم رو برداشتم به جز یه گردنبند که روش اسمم بود و یوجین برام خریده بود
اونو گذاشتم که یادش بمونه که اگر خواست دوباره به کسی خیانت کنه من رو یادش بیاد
کیف کولی رو برداشتم و گذاشتم روی دوشم و سریع رفتم به سمت در که دیدم ای وای یو جین جلوی در
ا.ت: برو کنار
یو جین: نمیرم
یه جوری یوجین دو نگاه کردم و دوباره گفتم برو کنا که اگر اون طوری به یه گربه میگفتم برو از سر کوچه نون بگیر میرفت میگرفت اما یو جین بازم گفت نمیرم
ا.ت: گفتم برو کنار میخوام برم میفهمی؟؟؟ (با داد)
یو جین: من میفهمم تو نمیفهمی من بدون تو میمیرم
ا.ت: تو باید موقعی به این فکر میکردی که بهم خیانت کردی
اون هم با همون چشمای قرمزش داشت نگاهم میکرد که یه قطره اشک از گوشه چشمش اوفتاد من هم از کنار در کشیدمش کنار و رفتم بیرون اعصابم خیلی خورد بود سوار موتور شدم و با سرعت خیلی زیادی راه افتادم
چشمام پر اشک بود و جلوم رو نمیدیدم کا یه لحظه سرم گیج رفت و یه ماشین زد بهم از سر موتور افتادم هنوز بی هوش نشده بودم
گوشم سوت میکشید همه جا تار بود دنیا دور سرم میچرخید برای یه لحظه صدای دور و برم برگشت …..
اون قلب رو قرمزش کن هم وطن
❤🫀❤
ویو ا.ت
یو جین: ا.ت تویی
خشکم زده بود نمیدونستم چیکار کنم برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم
یو جین روی مبل دراز کشیده بود و داشت با چشم های قرمزش نگا هم میکرد رفتم سمتش و نشستم جلوش گفتم
ا.ت: تو چرا این جوری شدی
یو جین: به خاطر تو
ا.ت: ببین من به خواطر این که تو مواد مصرف میکنی ولت نکردم اگر تو بهم خیانت نمی کردی من پات میموندم و ترکت میدادم .
اینو گفتم و از جلوش بلند شدم و رفتم توی اتاق و وسایل و لباس هام رو گذاشتم توی کیف کولیم همه ی وسایلم رو برداشتم به جز یه گردنبند که روش اسمم بود و یوجین برام خریده بود
اونو گذاشتم که یادش بمونه که اگر خواست دوباره به کسی خیانت کنه من رو یادش بیاد
کیف کولی رو برداشتم و گذاشتم روی دوشم و سریع رفتم به سمت در که دیدم ای وای یو جین جلوی در
ا.ت: برو کنار
یو جین: نمیرم
یه جوری یوجین دو نگاه کردم و دوباره گفتم برو کنا که اگر اون طوری به یه گربه میگفتم برو از سر کوچه نون بگیر میرفت میگرفت اما یو جین بازم گفت نمیرم
ا.ت: گفتم برو کنار میخوام برم میفهمی؟؟؟ (با داد)
یو جین: من میفهمم تو نمیفهمی من بدون تو میمیرم
ا.ت: تو باید موقعی به این فکر میکردی که بهم خیانت کردی
اون هم با همون چشمای قرمزش داشت نگاهم میکرد که یه قطره اشک از گوشه چشمش اوفتاد من هم از کنار در کشیدمش کنار و رفتم بیرون اعصابم خیلی خورد بود سوار موتور شدم و با سرعت خیلی زیادی راه افتادم
چشمام پر اشک بود و جلوم رو نمیدیدم کا یه لحظه سرم گیج رفت و یه ماشین زد بهم از سر موتور افتادم هنوز بی هوش نشده بودم
گوشم سوت میکشید همه جا تار بود دنیا دور سرم میچرخید برای یه لحظه صدای دور و برم برگشت …..
اون قلب رو قرمزش کن هم وطن
❤🫀❤
۳.۰k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.