به علت فیل شدن پیج فیکام فیکو اینجا ادامه میدم
بهعلتفیلشدنپیجفیکامفیکواینجاادامهمیدم
پارت²¹
𝖋𝖔𝖗𝖈𝖊𝖉 𝖑𝖔𝖛𝖊
برقارو روشن کردم خودمو انداختم سره مبل قفله گوشیمو باز کردم از میا تکس اومده بود
پیام میا:ا/ت...خوبی؟
میتونستم بگم نه؟اگه میگفتم نه بهم گیر میداد منم که نمیتونستم توضیح بدم
پیام ات:اره خوبم تو چطوری؟
پیام میا:یپ منم خوبم
دیگع برو بخاب شبت خش بابای
پیام ات:عااا باش خدافس
گوشیمو خاموش کردم ساعتو نگاه کردم
چه زود گذشت ساعت ۱۱:۰۰ بود
رفتم لباسامو عوض کردم دراز کشیدم رو تخت به یه جای نامعلوم خیره شدم
کم کم چشام سنگین شد و خابم برد
صبح"
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم گوشیمو چک کردم کسی پیام نداده بود
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم اومدم بیرون به ساعت نگاه کردم ۹:۰۰بود چقد خابیدم رفتم سمته
اشپزخونه صبحانرو اماده کردم نشستمو شروع کردم به خوردن
راستی
چند روز از اون اتفاق گذشته ؟
اصلا یادم نبود
شرطا
۶۰لایک
پارت²¹
𝖋𝖔𝖗𝖈𝖊𝖉 𝖑𝖔𝖛𝖊
برقارو روشن کردم خودمو انداختم سره مبل قفله گوشیمو باز کردم از میا تکس اومده بود
پیام میا:ا/ت...خوبی؟
میتونستم بگم نه؟اگه میگفتم نه بهم گیر میداد منم که نمیتونستم توضیح بدم
پیام ات:اره خوبم تو چطوری؟
پیام میا:یپ منم خوبم
دیگع برو بخاب شبت خش بابای
پیام ات:عااا باش خدافس
گوشیمو خاموش کردم ساعتو نگاه کردم
چه زود گذشت ساعت ۱۱:۰۰ بود
رفتم لباسامو عوض کردم دراز کشیدم رو تخت به یه جای نامعلوم خیره شدم
کم کم چشام سنگین شد و خابم برد
صبح"
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم گوشیمو چک کردم کسی پیام نداده بود
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم اومدم بیرون به ساعت نگاه کردم ۹:۰۰بود چقد خابیدم رفتم سمته
اشپزخونه صبحانرو اماده کردم نشستمو شروع کردم به خوردن
راستی
چند روز از اون اتفاق گذشته ؟
اصلا یادم نبود
شرطا
۶۰لایک
۲۳.۱k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.