پارت 1
ا/ت توی سئول به دنیا اومده وقتی یک سالش میشه پدرش میگه باید برن ژاپن در توکیو اونم به مدت یک سال توی اون یک سال بابای ا/ت همیشه شبا تا دیروقت و مست خونه بود و ا/ت و مامانش هم تا بابای ا/ت بیاد تا دیر وقت بیدار بودند و وقتی هم بابای ا/ت میومد خونه مامان ا/ت رو در حد مرگ میزد جوری که مامان ا/ت هرشب با گریه و درد میخوابید. ا/ت هم با اینکه میفهمید خودشو به نفهمی میزد چون از باباش خیلی میترسید و نفرت داشت
بعد اون یک سال بابای ا/ت گفت باید بازم توی توکیو بمونند و در سال های بعدی دوباره به روال قبلیش ادامه داد مامان ا/ت از نزدیکای 2 سالگی به اون زبان کره ای یاد میداد (حرف زدن به زبان کره ای) وقتی ا/ت ۲ سالش شد مامانش یه پسر بچه به دنیا آورد به اسم (یایویی) یایویی مثل بچگیای ا/ت بود با تفاوت اینکه اون پسر بود و رنگ موهاش مشکی هایلایتی بود ولی رنگ موهای ا/ت کرمی مایل به سفید بود
فلش زمانی وقتی یایویی ۵ ماهه بود
از زبان ا/ت :
داشتم از سوپر مارکت ۳ کوچهی بقلی کوچمون برمیگشتم و بستنی میخوردم وقتی رسیدم به آپارتمان نگهبانی چون منو میشناخت درو برام باز کرد چون آسانسور اتصالی کرده بود از پلهها رفتم بالا طبقه ی هفتم در خونه رو چون دستم نمیرسید زنگ بزنم باز گزاشتم آروم بیصدا رفتم داخل که با صحنه ی وحشتناکی روبرو شدم انگار صدام از ترس و شوکه شدن در نمیومد چون صحنه ای که با چشمان بچگونه ی خودم دیدم
...
♡۵ لایک♡
☆۵ کامنت☆
#Kim_Namjoon #Kim_Sukjin #Min_Yoongi #Jang_Hoseok #Park_Jimin #Kim_Taehyung #Jeon_Jungkook #BTS #ARMY #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگکوک #آرمی #فیک #کرهجنوبی #سریال #طنز #میم_بی_تی_اس
بعد اون یک سال بابای ا/ت گفت باید بازم توی توکیو بمونند و در سال های بعدی دوباره به روال قبلیش ادامه داد مامان ا/ت از نزدیکای 2 سالگی به اون زبان کره ای یاد میداد (حرف زدن به زبان کره ای) وقتی ا/ت ۲ سالش شد مامانش یه پسر بچه به دنیا آورد به اسم (یایویی) یایویی مثل بچگیای ا/ت بود با تفاوت اینکه اون پسر بود و رنگ موهاش مشکی هایلایتی بود ولی رنگ موهای ا/ت کرمی مایل به سفید بود
فلش زمانی وقتی یایویی ۵ ماهه بود
از زبان ا/ت :
داشتم از سوپر مارکت ۳ کوچهی بقلی کوچمون برمیگشتم و بستنی میخوردم وقتی رسیدم به آپارتمان نگهبانی چون منو میشناخت درو برام باز کرد چون آسانسور اتصالی کرده بود از پلهها رفتم بالا طبقه ی هفتم در خونه رو چون دستم نمیرسید زنگ بزنم باز گزاشتم آروم بیصدا رفتم داخل که با صحنه ی وحشتناکی روبرو شدم انگار صدام از ترس و شوکه شدن در نمیومد چون صحنه ای که با چشمان بچگونه ی خودم دیدم
...
♡۵ لایک♡
☆۵ کامنت☆
#Kim_Namjoon #Kim_Sukjin #Min_Yoongi #Jang_Hoseok #Park_Jimin #Kim_Taehyung #Jeon_Jungkook #BTS #ARMY #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگکوک #آرمی #فیک #کرهجنوبی #سریال #طنز #میم_بی_تی_اس
۳.۷k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.