دیدی یسری حسا از بین میره اصلا نه اتفاقی افتاده نه چیزی

دیدی یسری حسا از بین میره اصلا نه اتفاقی افتاده نه چیزی
اون حس راحت بودنه پیشه طرف مقابلت از دست میدی؟!
خودت میفهمی یسری آدما رفته رفته اونقدری که بالاشون کشیدی و بهشون جایگاه خاص دادی لایق هیچکدوم از کارات نبودن
لایق هیچکدوم از مهربونیات نبودن
لایق این نبودن تو بخاطر اونا از خیلیا بگذری
همیشه بزرگ ترین ضربه هارو عزیز ترین افراد بهت میزنن
پس جوری رفتار کن که دیگه عزیزی برات نمونه
اونی که قدرِ محبتتات ندونست یه روزی
تو حسرت داشتنت میمونه ، شک نکن ..
خیلیا هم وقتی براشون خوبی میکنی منت سرت میزارن
آخه من بخاطرِ تو قید تمامه ادمایِ مهم و خوبه زندگیمو زدم
نفهمیدم چرا هر چقد مهربونی میکنم ، تنها تر میشم
هیچوقت از ورژنی که از خودم ساختم پشیمون نمیشم و نشدم تاحالا
خیلی جاها گند زده ها
ولی اکثر جاها همیشه به نعفم بوده
به نعفم بوده یسریا از زندگیم حذف بشم
به نعفم بوده شب گریه هام حتما
به نعفم بوده کلِ مسیرو تنهایی طی کردن
خیلی جاها به خودم میگم
هر چقد حساب میکنم نباید اینطوری میشد سنی که منتظرش بودم
هی لحظه شماری میکردم بزرگ شم
آدم هرچقد بزرگ میشه دیگه دوست داره کوچیک بمونه .
بعضی وقتا فکر میکنی تو نگاهِ اول به خودت میگی این دیگه رفتنی نیست
و بعد ها جوری میره که خودت پشمات میریزه .
-پ‌ی