یه نیم ساعت گذشت و یونگی برگشت....
یه نیم ساعت گذشت و یونگی برگشت....
_وای وایی..برو تست بده بریم دکتر....حالت وحشتناکه....کلا عرق کردی...
حالم داشت بد میشد...
_...از من حالت بهم میخوره؟(ناراحت)
+نه عشقم....بوی...بدی عطرت اذیتم میکنه...
_تو که دوست داشتی اینو!
+نیا جلو.....من برم این تستو بدم...تو هم این عطرتو بنداز آشغالی....
_...خب بابا....
.......
خب جوابش چی باید باشه؟
مثبته دیگه...مثبت....چی میخوای باشه؟
بی حال از دستشویی اومدم بیرون..
_چیشد...مثبته نه؟
+...هوم....
_خب مبارکه....
بغ.لم گرفت و لپمو بوسید.....
_مامان کوچولو....
+خخ...مسخره....
میخواستن سق.طش کنم...بعد گفتم...چرا باید جون یه بچه بیگناهو بگیرم...
وقتی همچی تقصیر باباشه😒
_عه به من چهه....خیلی ام خوبه....
+خوبه دیگه...به آرزوتم رسیدی...
همچیت میخواد بشه اون..
_یکی اینجا حسودی کردهههههه....
+...برو بابا....به تو حسودی کنم...
_فعلا که کردی ت.و.له..
لپمو محکم بوسید ....
_بریم چکاپ فعلا مامانی....
+..دانشجو امو چیکار کنم....
_بسپارشون ب خدا....
+ک.ث.ا.ف.ت...
(پایان)
_وای وایی..برو تست بده بریم دکتر....حالت وحشتناکه....کلا عرق کردی...
حالم داشت بد میشد...
_...از من حالت بهم میخوره؟(ناراحت)
+نه عشقم....بوی...بدی عطرت اذیتم میکنه...
_تو که دوست داشتی اینو!
+نیا جلو.....من برم این تستو بدم...تو هم این عطرتو بنداز آشغالی....
_...خب بابا....
.......
خب جوابش چی باید باشه؟
مثبته دیگه...مثبت....چی میخوای باشه؟
بی حال از دستشویی اومدم بیرون..
_چیشد...مثبته نه؟
+...هوم....
_خب مبارکه....
بغ.لم گرفت و لپمو بوسید.....
_مامان کوچولو....
+خخ...مسخره....
میخواستن سق.طش کنم...بعد گفتم...چرا باید جون یه بچه بیگناهو بگیرم...
وقتی همچی تقصیر باباشه😒
_عه به من چهه....خیلی ام خوبه....
+خوبه دیگه...به آرزوتم رسیدی...
همچیت میخواد بشه اون..
_یکی اینجا حسودی کردهههههه....
+...برو بابا....به تو حسودی کنم...
_فعلا که کردی ت.و.له..
لپمو محکم بوسید ....
_بریم چکاپ فعلا مامانی....
+..دانشجو امو چیکار کنم....
_بسپارشون ب خدا....
+ک.ث.ا.ف.ت...
(پایان)
۱۲.۵k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.