وقتی پریود میشی و..{p¹}
وقتی پریود میشی و..{p¹}
#فلیکس #جیسونگ #هیونجین #لینو #سونگمین #چان #جونگین #چانگبین
نشسته بودی و به فضای بیرون خیره شده بودی
نگاهت رو گرفتی و به استادت دادی
که دخترا سمتش جمع شده بودن البته تعجبی نداشت..!
هیچ کلمه ای نمیتونست زیبایی
اون و لبخند های قشنگش رو توصیف کنه.. حتی خودتو با نگاه کردن بهش قلبت رو ابر ها بود..!
از سر میزت بلند شدی و به میخواستی به طرفش بری که یهویی شکمت با دردی وحشتناکی درد می کرد میتونستی حدس بزنی
که چه اتفاقی برات افتاده که با قدم های ارومی
به سمت میزت رفتی و نشستی
از شدت درد شکمت دستات رو روی شکمت گذاشتی
با استرس به اطرافت نگاه می کردی که خداروشکر همه نگاه شون به هیونجین بود که داشت ریاضی رو توضیح میداد..
که یهویی نگاهش رو به اطراف کلاس داد..
_ات میتونی این مسئله رو حل کنی؟
با ترس بهش نگاه می کردی
میترسیدی که پشت دامنت خونی باشه که از میزت بلند شدی و با صدایی لرزون...
*استاد راستش من این رو بلد نیستم
_خوب بیا اینجا وایسا تا خودم توضیح بدم وـ...
نذاشتی که حرفش رو کامل کنه که با کمی داد..
*نه از اینجا نگاه کنم راحت ترم
با تعجب بهت نگاه می کرد که در اخر لبخندی بهت زد که دلیلش رو نمیدونی ولی چشماتو به زمین دادی و قلبت هم تند میزد..
نشستی و باز دستات رو روی شکمت گذاشتی
*اخه چرا باید الان پریود بشم..
با نیم ساعتی که گذشت زنگ اخر به صدا دراومد تمام دخترای دانشگاه
با هیجان به بیرون رفتن ولی تو هم وسایل. هاتو جمع کردی و با ترس اینکه دامنت خونی شده باشه بلند شدی
و به سمت در رفتی تا اینکه با صدا زدن اسمت با استرس نگاهت رو بهش دادی..
_ات خودم تا خونه تون میرسونمت
*چی من؟ چرا تازه شما که نمیدونین خونه... اصلا اینو ولش کن چرا من چیزی شده؟ و...
نذاشت که حرفاتو ادامه بدی..
_اروم باش نمیخوام بخورمت.. که فقط خونه تون به مسیرم نزدیکه..
باشه ای ارومی گفتی و با شیطنتت به سمت ماشین لوکسش رفتی.. تقریبا تمام دخترای دانشگاه رفته بودن و شما با مدیر و معاون مونده بودین..
*ماشین لوکسشوووو جوننن عجب جیگری
با شنیدن صدای قهقه ای ارومش کاملا خجالت کشیدی و کلی فحش به خودت دادی
*خاک تو سرم کنن که نمیتونم یه لحضه بدبختی رو کنار بزارم
_چیزی شده؟
با شنیدن این حرفش با سرعت تو ماشینش نشستی
*نه چیزی نشده
تو طول راه حرفی بین تون رد بدل نشد تا کنار کافه ای ماشینش رو نگه داشت
_لطفا یه لحضه صبر کن...
#فلیکس #جیسونگ #هیونجین #لینو #سونگمین #چان #جونگین #چانگبین
نشسته بودی و به فضای بیرون خیره شده بودی
نگاهت رو گرفتی و به استادت دادی
که دخترا سمتش جمع شده بودن البته تعجبی نداشت..!
هیچ کلمه ای نمیتونست زیبایی
اون و لبخند های قشنگش رو توصیف کنه.. حتی خودتو با نگاه کردن بهش قلبت رو ابر ها بود..!
از سر میزت بلند شدی و به میخواستی به طرفش بری که یهویی شکمت با دردی وحشتناکی درد می کرد میتونستی حدس بزنی
که چه اتفاقی برات افتاده که با قدم های ارومی
به سمت میزت رفتی و نشستی
از شدت درد شکمت دستات رو روی شکمت گذاشتی
با استرس به اطرافت نگاه می کردی که خداروشکر همه نگاه شون به هیونجین بود که داشت ریاضی رو توضیح میداد..
که یهویی نگاهش رو به اطراف کلاس داد..
_ات میتونی این مسئله رو حل کنی؟
با ترس بهش نگاه می کردی
میترسیدی که پشت دامنت خونی باشه که از میزت بلند شدی و با صدایی لرزون...
*استاد راستش من این رو بلد نیستم
_خوب بیا اینجا وایسا تا خودم توضیح بدم وـ...
نذاشتی که حرفش رو کامل کنه که با کمی داد..
*نه از اینجا نگاه کنم راحت ترم
با تعجب بهت نگاه می کرد که در اخر لبخندی بهت زد که دلیلش رو نمیدونی ولی چشماتو به زمین دادی و قلبت هم تند میزد..
نشستی و باز دستات رو روی شکمت گذاشتی
*اخه چرا باید الان پریود بشم..
با نیم ساعتی که گذشت زنگ اخر به صدا دراومد تمام دخترای دانشگاه
با هیجان به بیرون رفتن ولی تو هم وسایل. هاتو جمع کردی و با ترس اینکه دامنت خونی شده باشه بلند شدی
و به سمت در رفتی تا اینکه با صدا زدن اسمت با استرس نگاهت رو بهش دادی..
_ات خودم تا خونه تون میرسونمت
*چی من؟ چرا تازه شما که نمیدونین خونه... اصلا اینو ولش کن چرا من چیزی شده؟ و...
نذاشت که حرفاتو ادامه بدی..
_اروم باش نمیخوام بخورمت.. که فقط خونه تون به مسیرم نزدیکه..
باشه ای ارومی گفتی و با شیطنتت به سمت ماشین لوکسش رفتی.. تقریبا تمام دخترای دانشگاه رفته بودن و شما با مدیر و معاون مونده بودین..
*ماشین لوکسشوووو جوننن عجب جیگری
با شنیدن صدای قهقه ای ارومش کاملا خجالت کشیدی و کلی فحش به خودت دادی
*خاک تو سرم کنن که نمیتونم یه لحضه بدبختی رو کنار بزارم
_چیزی شده؟
با شنیدن این حرفش با سرعت تو ماشینش نشستی
*نه چیزی نشده
تو طول راه حرفی بین تون رد بدل نشد تا کنار کافه ای ماشینش رو نگه داشت
_لطفا یه لحضه صبر کن...
۱.۹k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.