p6 عشق اجباری
ا/ت کوک رو بغل کرد و گفت: چرا انقدر دیر اومدی؟(عصبی اما کیوت)
کوک: اولا سلام دومن ببخشید سومن خوبی؟
ا/ت:مثلا شب اول عروسیمونه و تو انقدر دیر اومدی و انتظار داری خوب باشم (عصبی و کیوت)
کوک: گفتم که ببخشید حالا تو بگو
ا/ت: چیو؟(مثلا نمیدونه)
کوک:ا/ت(اخم الکی)
ا/ت باشه دلم برات تنگ شده بود
کوک:وَ
ا/ت: دوست دارم دیوونه نمیگی انقدر دیر میایی نگرانت میشم(بدون مکث)
کوک:منم دوست دارم و اینکه خیلی گشنمه شام چیه؟
ا/ت: ای شکمو.شام دوکیوکی،سوشی،جاجانگمیون و نودله
کوک:بدو بریم غذا رو بخوریم تا از گرسنگی تو رو نخوردم(کیوت) و بعد میوفته دنبال ا/ت که قلقلکش بده
ا/ت:وایییییی مردم از خنده
کوک:آره
ا/ت :بیا ظرفا رو جمع کنیم و بعد بشوریمشون و بعد بریم بخوابیم.(بعد غذا)
کوک: باشه
ا/ت و کوک بعد غذا و تمیز کاری رفتن اتاق مشترکشون و بعد.........
نوبت شرایط
لایک ۱۵
کامنت۱۰
همین دوستون دارم که حمایت میکنید❤❤❤❤
کوک: اولا سلام دومن ببخشید سومن خوبی؟
ا/ت:مثلا شب اول عروسیمونه و تو انقدر دیر اومدی و انتظار داری خوب باشم (عصبی و کیوت)
کوک: گفتم که ببخشید حالا تو بگو
ا/ت: چیو؟(مثلا نمیدونه)
کوک:ا/ت(اخم الکی)
ا/ت باشه دلم برات تنگ شده بود
کوک:وَ
ا/ت: دوست دارم دیوونه نمیگی انقدر دیر میایی نگرانت میشم(بدون مکث)
کوک:منم دوست دارم و اینکه خیلی گشنمه شام چیه؟
ا/ت: ای شکمو.شام دوکیوکی،سوشی،جاجانگمیون و نودله
کوک:بدو بریم غذا رو بخوریم تا از گرسنگی تو رو نخوردم(کیوت) و بعد میوفته دنبال ا/ت که قلقلکش بده
ا/ت:وایییییی مردم از خنده
کوک:آره
ا/ت :بیا ظرفا رو جمع کنیم و بعد بشوریمشون و بعد بریم بخوابیم.(بعد غذا)
کوک: باشه
ا/ت و کوک بعد غذا و تمیز کاری رفتن اتاق مشترکشون و بعد.........
نوبت شرایط
لایک ۱۵
کامنت۱۰
همین دوستون دارم که حمایت میکنید❤❤❤❤
۸.۱k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.