پارت اول فیک جدید
♢رنگ خون♢
^P①^
_________________________________
~ویو ا.ت~
سلام من ا.تم 25 سالمه و 2 سالی میشه با تهیونگ ازدواج کردم اون بیشتر روزو سرکاره ولی وقتیم میاد باهم کلی وقت میگذرونیم و بهم توجه میکنه و کلا زندگی خوبی داریم یعنی داشتیم تا این که این اواخر خیلی بی دلیل باهام سرد شده و بهم توجه نمیکنه وقتیم از سرکار میاد لباسشو عوض میکنه و دوباره میره بیرون حتی وقتیم ازش میپرسم کجا میره بهم نمیگه انگار که من وجود ندارم
امروزم مثل روزای دیگه بیدار شدم تهیونگ نبود خب این دیگه عادیه رفتم دستشویی و صبونه خوردم دیگه کار خاصی نداشتم بکنم رفتم ی فیلم گذاشتمو دیدم (1 ساعت بعد) یهو گوشیم زنگ خورد دیدم یونا عه (یونا بهترین و تنهاترین دوست ا.ته و ا.ت فقط اونو داره علامتشم ~)
+الو سلام
~سلام ا.ت خوبی؟
+عه یونا خوبم تو خوبی چه خبر؟
~منم خوبم ا.ت امشب ساعت 8 میای بریم بیرون؟
+اوممم آره میام
~اوک پس میام دنبالت بای
+بای(قطع کردم) و رفتم بقیه فیلمو دیدم (2 ساعت بعد) فیلمم تموم شد ساعت 1 بود رفتم غذا درست کردم و خوردم خیلی حوصلم سر رفته بود رفتم مواد اوردمو شروع به درست کردن یه کیک شکلاتی کردم وقتی کارم تموم شد کیکو گذاشتم تو فر و بعد که کامل پخت روشو با خامه و تیکه های شکلات تزیین کردم و گذاشتمش تو یخچال ساعت 4 بود دیگه واقعا کاری نداشتم و حوصلم سر رفته بود پس رفتم به استقبال گوشی (چه کاری ازین بهتر😌👌🏻)
^P①^
_________________________________
~ویو ا.ت~
سلام من ا.تم 25 سالمه و 2 سالی میشه با تهیونگ ازدواج کردم اون بیشتر روزو سرکاره ولی وقتیم میاد باهم کلی وقت میگذرونیم و بهم توجه میکنه و کلا زندگی خوبی داریم یعنی داشتیم تا این که این اواخر خیلی بی دلیل باهام سرد شده و بهم توجه نمیکنه وقتیم از سرکار میاد لباسشو عوض میکنه و دوباره میره بیرون حتی وقتیم ازش میپرسم کجا میره بهم نمیگه انگار که من وجود ندارم
امروزم مثل روزای دیگه بیدار شدم تهیونگ نبود خب این دیگه عادیه رفتم دستشویی و صبونه خوردم دیگه کار خاصی نداشتم بکنم رفتم ی فیلم گذاشتمو دیدم (1 ساعت بعد) یهو گوشیم زنگ خورد دیدم یونا عه (یونا بهترین و تنهاترین دوست ا.ته و ا.ت فقط اونو داره علامتشم ~)
+الو سلام
~سلام ا.ت خوبی؟
+عه یونا خوبم تو خوبی چه خبر؟
~منم خوبم ا.ت امشب ساعت 8 میای بریم بیرون؟
+اوممم آره میام
~اوک پس میام دنبالت بای
+بای(قطع کردم) و رفتم بقیه فیلمو دیدم (2 ساعت بعد) فیلمم تموم شد ساعت 1 بود رفتم غذا درست کردم و خوردم خیلی حوصلم سر رفته بود رفتم مواد اوردمو شروع به درست کردن یه کیک شکلاتی کردم وقتی کارم تموم شد کیکو گذاشتم تو فر و بعد که کامل پخت روشو با خامه و تیکه های شکلات تزیین کردم و گذاشتمش تو یخچال ساعت 4 بود دیگه واقعا کاری نداشتم و حوصلم سر رفته بود پس رفتم به استقبال گوشی (چه کاری ازین بهتر😌👌🏻)
۶.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.