ادامه پارت ۷
کوک. به من اعتماد داری
ات. نه
کوک. حالا هر چی امشب خودتو بسپر دست من
ات. خوب درسته مطمئن نیستم ولی میخوام پس قبوله
کوک. آفرین دختر خوب
_____
کوک تا جایی پیش رفت که هیچ لباسی تن ات نبود و به طرز وحشتناکی لبای همو میبوسیدن و بعد چند دقیقه به نفس نفس زدن افتادن و از هم جدا شدند که ات،کوک رو هول داد و کوک افتاد روی تخت و ات رفت روی کوک
___
ات. حالا نوبت منه
کوک. مطمئنی تا حالا رابطه نداشتی
ات. چطور مگه
کوک. هیچی
ات. حرفی
______
کوک نداشت ات حرفشو کامل کنه و دوباره لباشو به لباش رسوند و بوسه ی جدید رو شروع کردن
ات همزمان کلمه های پیراهن کوک رو باز کرد و دستشو روی سیس پک های کوک کشید و بعد به سمت شلوار کوک رفت و با کمک کوک درس آورد تا جایی که هیچ مانعی بین این دوتا مغرور و لجباز نبود.
ات نفس کم آورد و کوک کنار گوش ات زمزمه کرد
کوک.میدونی با دختر های شیطون چیکار می کنن
ات. شاید بدونم شایدم ندونم ولی خب نشون بده ببینیم
کوک. هر چی لیدی ما امر کنه
___
کوک با دیدن دختره فهمید تا حالا رابطه جدی ای نداشته پس سعی کرد ملایم تر رفتار کنه
ممنون میشم 🙏❤️ لایک کنی
ات. نه
کوک. حالا هر چی امشب خودتو بسپر دست من
ات. خوب درسته مطمئن نیستم ولی میخوام پس قبوله
کوک. آفرین دختر خوب
_____
کوک تا جایی پیش رفت که هیچ لباسی تن ات نبود و به طرز وحشتناکی لبای همو میبوسیدن و بعد چند دقیقه به نفس نفس زدن افتادن و از هم جدا شدند که ات،کوک رو هول داد و کوک افتاد روی تخت و ات رفت روی کوک
___
ات. حالا نوبت منه
کوک. مطمئنی تا حالا رابطه نداشتی
ات. چطور مگه
کوک. هیچی
ات. حرفی
______
کوک نداشت ات حرفشو کامل کنه و دوباره لباشو به لباش رسوند و بوسه ی جدید رو شروع کردن
ات همزمان کلمه های پیراهن کوک رو باز کرد و دستشو روی سیس پک های کوک کشید و بعد به سمت شلوار کوک رفت و با کمک کوک درس آورد تا جایی که هیچ مانعی بین این دوتا مغرور و لجباز نبود.
ات نفس کم آورد و کوک کنار گوش ات زمزمه کرد
کوک.میدونی با دختر های شیطون چیکار می کنن
ات. شاید بدونم شایدم ندونم ولی خب نشون بده ببینیم
کوک. هر چی لیدی ما امر کنه
___
کوک با دیدن دختره فهمید تا حالا رابطه جدی ای نداشته پس سعی کرد ملایم تر رفتار کنه
ممنون میشم 🙏❤️ لایک کنی
۴.۳k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.