پارت ۳
میا ویو :
وای اتاقم چقدر بزرگ
تو فکر بودم که یهو یکی در زد جونگ کوک بود درو باز کردم برای
گفت :بیبی هنوز لباس نپوشیدی یا منتظر بودی ددی لباساتو دراره
بهش گفتم :اول بیبی نه خانم میا دومن تو گوه میخوری بخای لباسای من و دربیاری
جونگ کوک گفت: چقدر وحشی آروم باش وگر نه برات بد تموم میشه
میا:با داد، مگه چه گوهی میخوای بخوری
یهو جونگ کوک بلند داد زدو گفت از این به بعد درست رفتار کن وگر نه من میدونم تو بودم بیا تو اتاقم فهمیدی از این به بعدم بهم میگی ددی و تو خانم جعون هستی شنیدیییییی
خیلی ترسیده بودم و قبول کردم
جونگ کوک ویو:
سریع اومدم بیرون همش به خودم لعنت میدادم که چرا سرش داد زدم دختر بیچاره تازه اومده بود اینجا خاک توکله پوکت
فهمیدم وقتی اومد تو اتاقم بوسش میکنم و ازش معذرت خواهی می کنم
وای اتاقم چقدر بزرگ
تو فکر بودم که یهو یکی در زد جونگ کوک بود درو باز کردم برای
گفت :بیبی هنوز لباس نپوشیدی یا منتظر بودی ددی لباساتو دراره
بهش گفتم :اول بیبی نه خانم میا دومن تو گوه میخوری بخای لباسای من و دربیاری
جونگ کوک گفت: چقدر وحشی آروم باش وگر نه برات بد تموم میشه
میا:با داد، مگه چه گوهی میخوای بخوری
یهو جونگ کوک بلند داد زدو گفت از این به بعد درست رفتار کن وگر نه من میدونم تو بودم بیا تو اتاقم فهمیدی از این به بعدم بهم میگی ددی و تو خانم جعون هستی شنیدیییییی
خیلی ترسیده بودم و قبول کردم
جونگ کوک ویو:
سریع اومدم بیرون همش به خودم لعنت میدادم که چرا سرش داد زدم دختر بیچاره تازه اومده بود اینجا خاک توکله پوکت
فهمیدم وقتی اومد تو اتاقم بوسش میکنم و ازش معذرت خواهی می کنم
۷.۷k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.