4 پارتی فیک از "جیمین"
4 پارتی فیک از "جیمین"
(Part 1)
ات ویو
"چشمام رو بعد از یک شب جانانه باز کردم.... وای چقدر خوب بود.... دیشب ولنتاین بود، من و جیمین یک شب خیلی عاشقانه داشتیم!
از فکر به دیشب خجالت کشیدم و اروم خندیدم.... غلت زدم و بزور بین دستایی که منو سفت گرفته بودن چرخیدم
همون لحظه احساس کردم یه مایع داغی ازم ریخت!
هوففف... مگه چجوری انجام دادین که 5 روز زودتر از تایمم پریود شدم؟
همون دقیقه جیمین چشماشو باز کرد
لبخند ملیحی زد و اومد نزدیک صورتم و از لبام مک عمیقی گرفت..."
ات: ج... جیمین پاشو برو "آروم"
جیمین: چرا... چیشده عزیزم "آروم"
ات: آخه.... فکر کنم پریود شدم
جیمین: پریود شدی؟ خب... اشکالش چیه پریوده دیگه! ... بزار کمکت کنم بلند شی
ات: من اوکیم... میری بیرون...
جیمین: وااا "اخم"
اول آخرش میخوایم بریم حموم...
بالاخره که باید بری!
ات: ب.. باشه
ات/ از رو تخت آروم بلند شدم و یه لکه ی بزرگ خون روی ملافه ی زیریم دیدم و از اینکه پریود شدم مطمئن شدم!/
جیمین: زودتر از وقتت پریود شدی هانی "پوزخند"
ات: بله دیگه.... تقصیر شماست.... اه "حرصی"
جیمین: حالا چرا حرص میخوری بیبی...
وان و پر میکنم تا تو بیای
تو حموم منتظرتم
ات: باشه...
ات/ایشش مردک پرو... خودم از حرف خودم خنده ام گرفت... آییی کمرم درد میکنه.... خدا بگم چیکارت کنه جیمین... ملافه رو جمع کردم و لباسامو در اوردم و رفتم تو حموم...
جیمین توی وان نشسته بود و سرشو به لبه ی وان تکیه داده بود.... تا منو دید به بغل خودش اشاره کرد و منم رفتم از پشت بهش نشستم رو پاهاش و سرمو تکیه دادم به قفسه ی سینه اش.... آروم دستاشو گذاشت زیر دلم و شروع به ماساژ دادنم کرد... وان کم کم رنگش تبدیل به خون شد ولی خب چون بار اولمون نبود اینکه وقتی پریود میشم اینکارارو انجام میدیم.... برای جفتمون عادی شده بود!/
جیمین: درد که نداری؟ "نزدیک گوش ات"
ات: نه.... البته فعلا شروع نشده!
جیمین: خب پس فعلا خوبه...
"جیمین یکی از دستاشو گذاشت رو سینه ی سمت راست ات و فشار داد"
ات: جیمینننن!
دیشب بستت نبود؟!
جیمین: نوچ نبود "خنده"
ات/ خودمونو شستیم و اومدیم بیرون
بدنامون خشک کردیم و منم پد و کارای لازم کردم و لباسامون پوشیدیم.... نشستم رو صندلی و جیمین اومد موهای تقریبا کوتاهم رو با سشوار خشک کرد.../
(Part 1)
ات ویو
"چشمام رو بعد از یک شب جانانه باز کردم.... وای چقدر خوب بود.... دیشب ولنتاین بود، من و جیمین یک شب خیلی عاشقانه داشتیم!
از فکر به دیشب خجالت کشیدم و اروم خندیدم.... غلت زدم و بزور بین دستایی که منو سفت گرفته بودن چرخیدم
همون لحظه احساس کردم یه مایع داغی ازم ریخت!
هوففف... مگه چجوری انجام دادین که 5 روز زودتر از تایمم پریود شدم؟
همون دقیقه جیمین چشماشو باز کرد
لبخند ملیحی زد و اومد نزدیک صورتم و از لبام مک عمیقی گرفت..."
ات: ج... جیمین پاشو برو "آروم"
جیمین: چرا... چیشده عزیزم "آروم"
ات: آخه.... فکر کنم پریود شدم
جیمین: پریود شدی؟ خب... اشکالش چیه پریوده دیگه! ... بزار کمکت کنم بلند شی
ات: من اوکیم... میری بیرون...
جیمین: وااا "اخم"
اول آخرش میخوایم بریم حموم...
بالاخره که باید بری!
ات: ب.. باشه
ات/ از رو تخت آروم بلند شدم و یه لکه ی بزرگ خون روی ملافه ی زیریم دیدم و از اینکه پریود شدم مطمئن شدم!/
جیمین: زودتر از وقتت پریود شدی هانی "پوزخند"
ات: بله دیگه.... تقصیر شماست.... اه "حرصی"
جیمین: حالا چرا حرص میخوری بیبی...
وان و پر میکنم تا تو بیای
تو حموم منتظرتم
ات: باشه...
ات/ایشش مردک پرو... خودم از حرف خودم خنده ام گرفت... آییی کمرم درد میکنه.... خدا بگم چیکارت کنه جیمین... ملافه رو جمع کردم و لباسامو در اوردم و رفتم تو حموم...
جیمین توی وان نشسته بود و سرشو به لبه ی وان تکیه داده بود.... تا منو دید به بغل خودش اشاره کرد و منم رفتم از پشت بهش نشستم رو پاهاش و سرمو تکیه دادم به قفسه ی سینه اش.... آروم دستاشو گذاشت زیر دلم و شروع به ماساژ دادنم کرد... وان کم کم رنگش تبدیل به خون شد ولی خب چون بار اولمون نبود اینکه وقتی پریود میشم اینکارارو انجام میدیم.... برای جفتمون عادی شده بود!/
جیمین: درد که نداری؟ "نزدیک گوش ات"
ات: نه.... البته فعلا شروع نشده!
جیمین: خب پس فعلا خوبه...
"جیمین یکی از دستاشو گذاشت رو سینه ی سمت راست ات و فشار داد"
ات: جیمینننن!
دیشب بستت نبود؟!
جیمین: نوچ نبود "خنده"
ات/ خودمونو شستیم و اومدیم بیرون
بدنامون خشک کردیم و منم پد و کارای لازم کردم و لباسامون پوشیدیم.... نشستم رو صندلی و جیمین اومد موهای تقریبا کوتاهم رو با سشوار خشک کرد.../
۶.۲k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.