ندیمه ارباب part 4
داشتم جلوی در اتاق تهیونگ رو تمیز میکردم که واقعا دیگه خسته شدمو همونجا خوابم برد.
وقتی بیدار شدم تو اتاق تهیونگ بودم و اون بالاسرم بود.
ات:چیزی شده
وی:چاگیا معذرت میخوام وقتی زخمای روی کمرتو دیدم...
ات:ولش کن
وی:یعنی منو میبخشی
ات:معلومه
وی:تو خیلی مهربونی قول میدم از این به بعد بهترین باشم
ات:تو بهترین هستی کیم تهیونگ
پایان.
میدونم چرت بود😐
وقتی بیدار شدم تو اتاق تهیونگ بودم و اون بالاسرم بود.
ات:چیزی شده
وی:چاگیا معذرت میخوام وقتی زخمای روی کمرتو دیدم...
ات:ولش کن
وی:یعنی منو میبخشی
ات:معلومه
وی:تو خیلی مهربونی قول میدم از این به بعد بهترین باشم
ات:تو بهترین هستی کیم تهیونگ
پایان.
میدونم چرت بود😐
۱۵.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.