۲۴ پارت
۲۴ پارت
ات : کوک کوک .
منم رد نگاهش و گرفتم که دوتا چشم سرخ توی تاریکی دیدم اون اون
ات :شیطان سیاه .
کوک : ات آروم باش
جئون :سلام بیبی جونم .
ات :عوضی کاره تو بود پس
ات اومد تا به سمت جئون حمله کنه که کوکی اونو میگیره و نگهش میداره
کوک :ات آروم باش ترو خدا
ات : چرا چرا این کارو کردی چرااااااااا؟ (باداد
جئون ؛واقعا فکر کردی کاره منه کشتن خانوادت نه کار من نیست
؟ : هه هه کاره منه فرشته کوچولو
ات برگشت به سمت صدا که با پدر کوک هیوک جئون روبه رو شد ، بعد نگاهی به کوک انداخت که با ترس بهش
خیره شده
جئون :پدر کاری بهش نداشته باش اون ماله منه
هیوک :چرا باید فرشته قدرت مندی مثل اونو بدمش به تو موقعی که میتونم اونو با قدرتش مال خودم داشته باشم
بعد با قدرت قوی که از بقیه خانواده ات گرفته بود فرشته قصه مارو بلند کردو تیغی مانند خنجر و وارد قلبش کرد
ات جیغ بلندی از درد توی سینش کشید اون عوضی هم تمام قدرت شو داخل بدنش کشیدو جسم
بیرون ات و روی زمین پرت کرد کم کم قدرت زیاد ات خود به خود به هیوک قلبه کردو اونو منفجر کرد
کوک و جئون به سمت ات دویدند کوک که تا اون موقع داشت با سرباز های اون عوضی میجنگید حالا زخمی و
خونی بالا سره فرشته اش بود
فالو کنید بی همه گان ها
ات : کوک کوک .
منم رد نگاهش و گرفتم که دوتا چشم سرخ توی تاریکی دیدم اون اون
ات :شیطان سیاه .
کوک : ات آروم باش
جئون :سلام بیبی جونم .
ات :عوضی کاره تو بود پس
ات اومد تا به سمت جئون حمله کنه که کوکی اونو میگیره و نگهش میداره
کوک :ات آروم باش ترو خدا
ات : چرا چرا این کارو کردی چرااااااااا؟ (باداد
جئون ؛واقعا فکر کردی کاره منه کشتن خانوادت نه کار من نیست
؟ : هه هه کاره منه فرشته کوچولو
ات برگشت به سمت صدا که با پدر کوک هیوک جئون روبه رو شد ، بعد نگاهی به کوک انداخت که با ترس بهش
خیره شده
جئون :پدر کاری بهش نداشته باش اون ماله منه
هیوک :چرا باید فرشته قدرت مندی مثل اونو بدمش به تو موقعی که میتونم اونو با قدرتش مال خودم داشته باشم
بعد با قدرت قوی که از بقیه خانواده ات گرفته بود فرشته قصه مارو بلند کردو تیغی مانند خنجر و وارد قلبش کرد
ات جیغ بلندی از درد توی سینش کشید اون عوضی هم تمام قدرت شو داخل بدنش کشیدو جسم
بیرون ات و روی زمین پرت کرد کم کم قدرت زیاد ات خود به خود به هیوک قلبه کردو اونو منفجر کرد
کوک و جئون به سمت ات دویدند کوک که تا اون موقع داشت با سرباز های اون عوضی میجنگید حالا زخمی و
خونی بالا سره فرشته اش بود
فالو کنید بی همه گان ها
۷.۴k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.