خدمتکار عمارت ما
پارت:۱۱
پدر کوک:تو باید یههفته ریگا بری و. با دشمنمون لئو قمار کنی سر هرچیزی خواست اگه اون برد از گروه مافیا ها حذف میشی ولی در غیر این صورت تو. به همون چیزی که میخوای میرسی...الان هم با لونا برید خرید...زود
کوک:خیلی خوب...
_بله بله گوک یه نقشه عالی ت ی ذهنش کشید
نقشش اینه...نه بزار سوپرایز شین_
لونا:به جیمین و ات بگو بیان باهم بریممم
کوک:اوک
#گوشی جیمین زنگید#
جیمین:هلو؟
کوک:های...داداش بیا به این ادرس با ات بیایا...!
جیمین:با عشقم...؟اوخ زندگیمو میگی..؟
کوک.....[حرص]
جیمین:باشه...میایم
=نیم ساعت بعد=
ات و جیمین:سلاممم
کوک یو:
دیدن که ۲تا جوجه رنگی دارن از اون دور دورا میان..بله ات و جیمنی بودن که شاد و منگول داشتن میومدن طرف ماشین...نمیدونم چرا حس میکنم که رابطشون دروغیه....!
لونا ویو:
اللن باید کاری کنم که ات حسودیش شه جون من میدونم اون کیو دوس داره...خوب...اره
لونا:ددی
کوک:ددی...؟
لونا:اوهوممم...من بستنی میقااامممم...!
کوک ویو:
منم تصمیم گرفتم که با ات لجبازی کنم
کوک:اره بریم کیوت من...جیمن شما میخورید..؟
جیمین:اره...عشقم چه طمعی میخوری..؟
ات:اوم....کاکائویی
جیمین:باشه بیبییی...
=بعد از خوردن بستنی=
ات:اوم...جیمن من واسه خونه لباس ندارم...میشه برام بخلی...؟
جیمین:اره...چرا که نه کیوتم🥰
ات:هولاااا
جیمین:بیا بلیم
ات:باش
=ات میخواست بره که یهو لیز خورد و ..........=
خمارییییی
پدر کوک:تو باید یههفته ریگا بری و. با دشمنمون لئو قمار کنی سر هرچیزی خواست اگه اون برد از گروه مافیا ها حذف میشی ولی در غیر این صورت تو. به همون چیزی که میخوای میرسی...الان هم با لونا برید خرید...زود
کوک:خیلی خوب...
_بله بله گوک یه نقشه عالی ت ی ذهنش کشید
نقشش اینه...نه بزار سوپرایز شین_
لونا:به جیمین و ات بگو بیان باهم بریممم
کوک:اوک
#گوشی جیمین زنگید#
جیمین:هلو؟
کوک:های...داداش بیا به این ادرس با ات بیایا...!
جیمین:با عشقم...؟اوخ زندگیمو میگی..؟
کوک.....[حرص]
جیمین:باشه...میایم
=نیم ساعت بعد=
ات و جیمین:سلاممم
کوک یو:
دیدن که ۲تا جوجه رنگی دارن از اون دور دورا میان..بله ات و جیمنی بودن که شاد و منگول داشتن میومدن طرف ماشین...نمیدونم چرا حس میکنم که رابطشون دروغیه....!
لونا ویو:
اللن باید کاری کنم که ات حسودیش شه جون من میدونم اون کیو دوس داره...خوب...اره
لونا:ددی
کوک:ددی...؟
لونا:اوهوممم...من بستنی میقااامممم...!
کوک ویو:
منم تصمیم گرفتم که با ات لجبازی کنم
کوک:اره بریم کیوت من...جیمن شما میخورید..؟
جیمین:اره...عشقم چه طمعی میخوری..؟
ات:اوم....کاکائویی
جیمین:باشه بیبییی...
=بعد از خوردن بستنی=
ات:اوم...جیمن من واسه خونه لباس ندارم...میشه برام بخلی...؟
جیمین:اره...چرا که نه کیوتم🥰
ات:هولاااا
جیمین:بیا بلیم
ات:باش
=ات میخواست بره که یهو لیز خورد و ..........=
خمارییییی
۸.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.