𝐏𝐀𝐑𝐓 ¹⁸
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ¹⁸
هوسوک ویو :
خوابوندمش رو تخت جین اومد بهش دارو داد و زخم ها رو بست . جین: خودتو کنترل کن بدنش ضعیفه و خودت که میدونی زخم های عمیق باعث تب شدید میشه فردا بیا مقر _ باشه ممنون هیونگ. تا صبح بالای سرش نشستم هنوز بیهوش بود نبضش رو گرفتم چشم هاشو باز کرد. +ولم کن ( با صدای خش و کم ) _ حالت خوب نیست + چیه میزنیم و بعد هم میخای دلسوزی کنی _ بسه الان هم استراحت کن + چرا همش بس کنم منم حق دارم......از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت مقر و دوربین های شهری رو چک کردم _ هان زیر دست کسی نیست . جین: درسته
هاری ویو:
تقریبا سه روز طول کشید کامل خوب بشم الان همیه دکتری هست هوسوک فرستاده پیشم و جی وو هم زندونی × خب خانم هاری شما این آزمایش رو بدین تا ببنیم خدایی نکرده چیزی نباشه توی مغزتون + باشه کی بیام پیشتون ٪ میتونید بعد از ظهر بیاید میگم بلیط هوایپما رو بزارن برای پس فردا + ممنون . دکتر رفت و هوسوک پشتش اومد _ چی گفت . سرمو انداختم پایین و گفتم +گفت بعدازظهر بیا سی تی اسکن بگیر _ اوکی ساعت پنچ آماده باش میام دنبالت............رفتیم داخل بیمارستان دکتره همراهیمون کرد من رفتم داخل دستگاه
هوسوک ویو:
_ اتفاقی پیش نمیاد براش ٪ یه سردرد ساده میگیره که این دارو رو بخوره مشکلی نیست کارش تموم شد _ خوبه و اگر در مورد دروغی که بهش گفتیم ٪ خودم حلش میکنم . هاری اومد بیرون داشت میفتاد گرفتمش ٪ خانم هاری شما هیچ مشکلی نداشتید و این سردرد چیزی نیست میتونید برید + ممنون.
هاری ویو:
سرم به شدت درد میگرد دوباره افتادم رو زمین هوسوک بغلم کرد و برد اتاقم بهم یه قرص داد _ اینو بخور و استراحت کن + ممنون.......هیونا بیدارم کرد ¥ خرس اعظم بیدار شو + آخ سرم ععع خوب شد هورااا ¥ خوبه بیا برو حموم بعد بیا برای شام تا اون ارباب نیومده کلم رو بکنه + خخخخ باشه. یه حموم چن مینی رفتم و بعدش به اتاق غذا خوری....تو اتاق پسرا بودن هوسوک نبود + پس خودش کو آه حواسم نبود به خاطر چهره اش جدا میخوره عععع جی وو اومدی بیرون بیا بغلم ببخشید بخاطر من × نه بابا . جین: خیالم راحت شد . باتعجب برگشتم پیشش + برا چی جین: که غذا شور نباشه دفعه قبلی شور بود + آها. غذا خوردم و جی وو رو همراهی کردم . £ دختر خوبیه بر عکس برادرش + هوم £ اوه من برم فعلا.....
like ±²⁰
هوسوک ویو :
خوابوندمش رو تخت جین اومد بهش دارو داد و زخم ها رو بست . جین: خودتو کنترل کن بدنش ضعیفه و خودت که میدونی زخم های عمیق باعث تب شدید میشه فردا بیا مقر _ باشه ممنون هیونگ. تا صبح بالای سرش نشستم هنوز بیهوش بود نبضش رو گرفتم چشم هاشو باز کرد. +ولم کن ( با صدای خش و کم ) _ حالت خوب نیست + چیه میزنیم و بعد هم میخای دلسوزی کنی _ بسه الان هم استراحت کن + چرا همش بس کنم منم حق دارم......از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت مقر و دوربین های شهری رو چک کردم _ هان زیر دست کسی نیست . جین: درسته
هاری ویو:
تقریبا سه روز طول کشید کامل خوب بشم الان همیه دکتری هست هوسوک فرستاده پیشم و جی وو هم زندونی × خب خانم هاری شما این آزمایش رو بدین تا ببنیم خدایی نکرده چیزی نباشه توی مغزتون + باشه کی بیام پیشتون ٪ میتونید بعد از ظهر بیاید میگم بلیط هوایپما رو بزارن برای پس فردا + ممنون . دکتر رفت و هوسوک پشتش اومد _ چی گفت . سرمو انداختم پایین و گفتم +گفت بعدازظهر بیا سی تی اسکن بگیر _ اوکی ساعت پنچ آماده باش میام دنبالت............رفتیم داخل بیمارستان دکتره همراهیمون کرد من رفتم داخل دستگاه
هوسوک ویو:
_ اتفاقی پیش نمیاد براش ٪ یه سردرد ساده میگیره که این دارو رو بخوره مشکلی نیست کارش تموم شد _ خوبه و اگر در مورد دروغی که بهش گفتیم ٪ خودم حلش میکنم . هاری اومد بیرون داشت میفتاد گرفتمش ٪ خانم هاری شما هیچ مشکلی نداشتید و این سردرد چیزی نیست میتونید برید + ممنون.
هاری ویو:
سرم به شدت درد میگرد دوباره افتادم رو زمین هوسوک بغلم کرد و برد اتاقم بهم یه قرص داد _ اینو بخور و استراحت کن + ممنون.......هیونا بیدارم کرد ¥ خرس اعظم بیدار شو + آخ سرم ععع خوب شد هورااا ¥ خوبه بیا برو حموم بعد بیا برای شام تا اون ارباب نیومده کلم رو بکنه + خخخخ باشه. یه حموم چن مینی رفتم و بعدش به اتاق غذا خوری....تو اتاق پسرا بودن هوسوک نبود + پس خودش کو آه حواسم نبود به خاطر چهره اش جدا میخوره عععع جی وو اومدی بیرون بیا بغلم ببخشید بخاطر من × نه بابا . جین: خیالم راحت شد . باتعجب برگشتم پیشش + برا چی جین: که غذا شور نباشه دفعه قبلی شور بود + آها. غذا خوردم و جی وو رو همراهی کردم . £ دختر خوبیه بر عکس برادرش + هوم £ اوه من برم فعلا.....
like ±²⁰
۵۳.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.