بیمار من :)«پارت آخر »
(صبح ا/ت چشماشو باز کرد با صورت غرق در خواب جیمین روبه رو شد خیلی تو خواب کیوت شد بود موهای جیمین نوازش کرد جیمین کم کم چشماشو باز کرد )
+صبح بخیر بیبی !
-صبح توم بخیر جیمینا (لبخند)
-پاشو صبحونه بخوریم !
+اهوم اما من یه کاری دارم تو برو منم میام !
-باش
«ا/ت رفت بیرون و صبحونه اماد کرد منتظر جیمین موند جیمین اومد صبحونه خوردن »
+بیبی من یه کاری دارم باید برم زود برمیگردم !
-باش مراقب خودت باش
+توم همینطور
«بعد رفتن جیمین ا/ت بلند شد اهنک گذاشت همزمان که میرقصید خونه رو مرتب میکرد بعد چند دقیقه نشست که برای گوشیش پیام اومد »
+بیبی بیا بیرون کارت دارم !
«ا/ت یکم نگران شد رفت بالا آماده شد رفت سمت آدرسی که جیمین براش فرستاد بود همجا تاریک بود و این ا/ت نگران تر میکرد »
-جیمین !جیمین اینجایی !؟(داد)
«ا/ت که آروم سرش این ور اون ور میچرخونه تا جیمین پیدا کن حس کرد کسی از پشت بغلش کرد ا/ت ترسید و برگشت و با دیدن جیمین نفس عمیق کشید لبخند زد »
-یااا جیمین ترسیدم !
+ببخشید بیبی
-حالا چرا گفتی بیام !؟چیزی شد !؟
«جیمین لبخند زد زانو زد جلو ا/ت جعبه کوچیکی از جیبش در اورد جلوی ا/ت گرفت»
+ا/ت عشقم تو ،تو بدترین روزایی زندگیم که حالم بد بود و همه ای ادم برای مسخره و مخ بودن کمکم کردی حالم خوب کردی منو خندوندی درمان کردی و زندگی تغییر دادی باعث شدی گذشت کت همیشه به عنوان کابوس میدیم فراموش کنم میشه منم بهت کمک کن و حالت همشه خوب کنم میشه جز همیشگی زندگیم باشی !؟باهام ازدواج میکنی !؟
«ا/ت از خوشحالی چشماش برق میزد سرشو تکونه داد و جیمین حلقه رو دستش کرد و بغلش کرد بوسه کوتاهی رو لباش زد »
(سه سال بعد…)
«منو جیمین باهام ازدواج کردیم صاحب دوقلو شدیم به اسم مین هو و یون هی شدیم و خوشبخت کنار هم برای همیشه زندگی کردیم مشکلات گذشت رو فراموش کردیم و بهم دیگه تکیه کردیم »
پیام!)
«امیدوارم خوشتون اومد باش فیک بعدی چون همشه درخواست کوک داشتیم از کوک میذارم اما شما نظرتون بگید دوست دارید از کوک باش یا اعضا !؟
+صبح بخیر بیبی !
-صبح توم بخیر جیمینا (لبخند)
-پاشو صبحونه بخوریم !
+اهوم اما من یه کاری دارم تو برو منم میام !
-باش
«ا/ت رفت بیرون و صبحونه اماد کرد منتظر جیمین موند جیمین اومد صبحونه خوردن »
+بیبی من یه کاری دارم باید برم زود برمیگردم !
-باش مراقب خودت باش
+توم همینطور
«بعد رفتن جیمین ا/ت بلند شد اهنک گذاشت همزمان که میرقصید خونه رو مرتب میکرد بعد چند دقیقه نشست که برای گوشیش پیام اومد »
+بیبی بیا بیرون کارت دارم !
«ا/ت یکم نگران شد رفت بالا آماده شد رفت سمت آدرسی که جیمین براش فرستاد بود همجا تاریک بود و این ا/ت نگران تر میکرد »
-جیمین !جیمین اینجایی !؟(داد)
«ا/ت که آروم سرش این ور اون ور میچرخونه تا جیمین پیدا کن حس کرد کسی از پشت بغلش کرد ا/ت ترسید و برگشت و با دیدن جیمین نفس عمیق کشید لبخند زد »
-یااا جیمین ترسیدم !
+ببخشید بیبی
-حالا چرا گفتی بیام !؟چیزی شد !؟
«جیمین لبخند زد زانو زد جلو ا/ت جعبه کوچیکی از جیبش در اورد جلوی ا/ت گرفت»
+ا/ت عشقم تو ،تو بدترین روزایی زندگیم که حالم بد بود و همه ای ادم برای مسخره و مخ بودن کمکم کردی حالم خوب کردی منو خندوندی درمان کردی و زندگی تغییر دادی باعث شدی گذشت کت همیشه به عنوان کابوس میدیم فراموش کنم میشه منم بهت کمک کن و حالت همشه خوب کنم میشه جز همیشگی زندگیم باشی !؟باهام ازدواج میکنی !؟
«ا/ت از خوشحالی چشماش برق میزد سرشو تکونه داد و جیمین حلقه رو دستش کرد و بغلش کرد بوسه کوتاهی رو لباش زد »
(سه سال بعد…)
«منو جیمین باهام ازدواج کردیم صاحب دوقلو شدیم به اسم مین هو و یون هی شدیم و خوشبخت کنار هم برای همیشه زندگی کردیم مشکلات گذشت رو فراموش کردیم و بهم دیگه تکیه کردیم »
پیام!)
«امیدوارم خوشتون اومد باش فیک بعدی چون همشه درخواست کوک داشتیم از کوک میذارم اما شما نظرتون بگید دوست دارید از کوک باش یا اعضا !؟
۹.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.