(مربی تکواندوی من )پارت ۶
کوک : فیلم ترسناک خوبه؟
ات : اره
کوک : یعنی نمیترسی ؟
ات : نوچ من خیلی شجاعم
کوک : باشه میبینیم
وسطای فیلم یه موجود ترسناک اومد جلوی دوربین که ات پرید بغل کوک *
ات : من میترسمممم داد*
کوک : تو که گفتی از هیچی نمیترسی
ات : غلط کردم
کوک : خخخ میخای ببندم ؟
ات : ارهههه بدو ببند
کوک : باشه
بست*
کوک : بیب بیا بریم بخوابیم
ات : اوممم باشه
پرش زمانی فردا
کوک : بیبی پاشو صبح شده موهای ات رو ناز میکرد*
ات : آااام خمیازه
ات : باشه صبح بخیر
کوک : صبح بخیر صبحونه حاضرهه
ات: اومدم
پرش زمانی بعد صبحونه
ات : به به چه خوشمزه بود
کوک : خوشحالم اینو گفتی
ات : .... لبخند*
کوک : بیب
ات : بله
کوک : میشه بریم یه جایی حال و هوامون عوض شه
ات : ارهه چرا که نه
کوک : پس بریم اماده شیم لب ات رو بوسید رف سمت اتاق*
ات : صبر کن
کوک : چیزی شده؟
ات : مگه امروز باشگاه نداشتیم؟
کم کم داره تموم میشهه
ات : اره
کوک : یعنی نمیترسی ؟
ات : نوچ من خیلی شجاعم
کوک : باشه میبینیم
وسطای فیلم یه موجود ترسناک اومد جلوی دوربین که ات پرید بغل کوک *
ات : من میترسمممم داد*
کوک : تو که گفتی از هیچی نمیترسی
ات : غلط کردم
کوک : خخخ میخای ببندم ؟
ات : ارهههه بدو ببند
کوک : باشه
بست*
کوک : بیب بیا بریم بخوابیم
ات : اوممم باشه
پرش زمانی فردا
کوک : بیبی پاشو صبح شده موهای ات رو ناز میکرد*
ات : آااام خمیازه
ات : باشه صبح بخیر
کوک : صبح بخیر صبحونه حاضرهه
ات: اومدم
پرش زمانی بعد صبحونه
ات : به به چه خوشمزه بود
کوک : خوشحالم اینو گفتی
ات : .... لبخند*
کوک : بیب
ات : بله
کوک : میشه بریم یه جایی حال و هوامون عوض شه
ات : ارهه چرا که نه
کوک : پس بریم اماده شیم لب ات رو بوسید رف سمت اتاق*
ات : صبر کن
کوک : چیزی شده؟
ات : مگه امروز باشگاه نداشتیم؟
کم کم داره تموم میشهه
۱۲.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.