6 Part
دکتر: شما شوهرشون بودید درسته؟
به خودم اومدم و اشکام رو پاک کردم.
تهیونگ: بله درسته. چی شد؟
دکتر: زخم خیلی عمیقی بود و واقعا احتمال زنده موندن پایین ولی تونست دووم بیاره.
یه نفس عمیق کشیدم.
تهیونگ: ممنونم واقعا ممنون میتونم ببینمش؟
دکتر: الان که اصلا.
تهیونگ: کجاست؟
دکتر: بخش مراقبت های ویژه.
سریع خودم رو رسوندم. از پشت شیشه ا/ت رو دیدم ( وای بچه ها میدونید یاد چی افتادم؟ فیک تهیونگ. حالا جای ا/ت و تهیونگ عوض شده. میگن دنیا گرده. )
...
" سه روز بعد "
امروز دیگه ا/ت بهوش میاد. رفتم بیرون و میخواستم براش یه چیزی بخرم. نمیدونستم چی. یاد اونروز افتادم. آهان خوبه. سال پیش تولدش بهش قول داده بودم که یه خرس بزرگ بخرم.
بزرگترین و قشنگترین خرسی که بود رو خریدم و داخل ماشین گذاشتم.
...
از زبان ا/ت:
ا/ت: خانم پرستار ببخشید میدونید همراهم کجاست؟
پرستار: اممم آهان فهمیدم. نمیدونم چند دقیقه پیش از بیمارستان رفتن بیرون.
ا/ت: باشه ممنون.
...
باعجله برگشتم بیمارستان. ا/ت رو از پشت پنجره دیدم که بهوش اومده.
وایییییییییییی. بالاخرههههه. خرس رو دستم گرفتم و رفتم داخل.
...
لایک
♥️
به خودم اومدم و اشکام رو پاک کردم.
تهیونگ: بله درسته. چی شد؟
دکتر: زخم خیلی عمیقی بود و واقعا احتمال زنده موندن پایین ولی تونست دووم بیاره.
یه نفس عمیق کشیدم.
تهیونگ: ممنونم واقعا ممنون میتونم ببینمش؟
دکتر: الان که اصلا.
تهیونگ: کجاست؟
دکتر: بخش مراقبت های ویژه.
سریع خودم رو رسوندم. از پشت شیشه ا/ت رو دیدم ( وای بچه ها میدونید یاد چی افتادم؟ فیک تهیونگ. حالا جای ا/ت و تهیونگ عوض شده. میگن دنیا گرده. )
...
" سه روز بعد "
امروز دیگه ا/ت بهوش میاد. رفتم بیرون و میخواستم براش یه چیزی بخرم. نمیدونستم چی. یاد اونروز افتادم. آهان خوبه. سال پیش تولدش بهش قول داده بودم که یه خرس بزرگ بخرم.
بزرگترین و قشنگترین خرسی که بود رو خریدم و داخل ماشین گذاشتم.
...
از زبان ا/ت:
ا/ت: خانم پرستار ببخشید میدونید همراهم کجاست؟
پرستار: اممم آهان فهمیدم. نمیدونم چند دقیقه پیش از بیمارستان رفتن بیرون.
ا/ت: باشه ممنون.
...
باعجله برگشتم بیمارستان. ا/ت رو از پشت پنجره دیدم که بهوش اومده.
وایییییییییییی. بالاخرههههه. خرس رو دستم گرفتم و رفتم داخل.
...
لایک
♥️
۳۷.۳k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.