پارت ۴ سیاهی مطلق
حاضر شدیم و من لباس مشکی تقریبا بازی پوشیدم ارایش خیلی کمی کردم و راه افتادیم
چند مین بعد
رسیدیم وقتی رفتیم اعضا ما رو معرفی کردن. همه مشغول رقص و شادی بودن و منم یه گوشه نشسته بودم که یونگی اومد پیشم
÷خوبی ؟
×اره ممنون برای چی ؟
÷اخه همه در حال رقص و اینان ولی تو
×اها من زیاد علاقه ای ندارم
÷چه عجب بلخره یه دختر پیدا شد که رقصیدن دوست نداره
×دوس دارم ولی نه تو مکان های شلوغ
گرم صحبت بودیم که گارسون برامون نوشیدنی اورد و پاش پیچ خورد و نوشیدنی هارو ریخت روی یونگی و یه تیکه از شیشه لیوان شکستو رفت توی بدنش بدوبدو رفتیم توی دستشویی و یه موچین برداشتم از توی وسایللم ضد عفونی کردم و
×اجازه هست ؟
÷اره
پیرهنشو دراوردم بدنه خییره کننده ای داشت شیشه رو دراورم بعد بخیه زدم و باند پیچی کردم و رفتم از توی ماشین براش لباس اوردم
×خب تموم شد
÷ممنون
×این چه حرفیه من دیگه برم سوتفاهم پیش نیاد
÷باش ممنون بازم
همچی خوب بود تا وقتی که یه دختره اومد توی مهمونی و مهمونی رو بهم ریخت
یونگی صندلی کنار من نشسته بود
*تو به من خیانت کردی خیانت کار
÷چی میگی تو کی هستی
اومد سمت موهام که تا گرفتشون یدونه زدم وسط شکمش و رفت عقب
*من عشقتم عشقت
÷چی میگی خانم محترم
×عشقشی باش به من چه من فقط کاراموزشم
یه لیوان شکست و اومد سمت من کی اومدم جاخالی بدم اماروی رونم رو برید
×یاااا شیبالللل (با دداد و عصبانی )
*اون شاهکار رو خلق کردم تا دیگه نتونی دلبری کنی و اسان شاید انقدر عمیق بود که مردی
جیهو دستمو گرفت و بدوبدو بردم توی ماشین و رفتیم بیمارستان خوشبختم که عمیق نبود رفتیم که بچه هارو برداریم تو اون مدت خیلی زنگ زدن اما جواب ندادیم
تا رسیدم اعضا و رها بکهیون اومدن دمه در که بکهیون و رها دیدن سمتمون
♡چرا جواب ندادی
♤مردمو زنده شدم گفتم شاید تصادف کردید
×عه چرا شلوغش میکنین رفتیم پاسمان کردیم و اومدیم دیگه
÷شرمنده
×تو چرا
÷بخاطر اون دختره دیونس
×خب من حسابی خستم بیا ین بریم
خب برو بچ بکهیون ات رو دوست داره اما جیهو فقط به اندازه خواهر یا دوست دوسش داره
چند مین بعد
رسیدیم وقتی رفتیم اعضا ما رو معرفی کردن. همه مشغول رقص و شادی بودن و منم یه گوشه نشسته بودم که یونگی اومد پیشم
÷خوبی ؟
×اره ممنون برای چی ؟
÷اخه همه در حال رقص و اینان ولی تو
×اها من زیاد علاقه ای ندارم
÷چه عجب بلخره یه دختر پیدا شد که رقصیدن دوست نداره
×دوس دارم ولی نه تو مکان های شلوغ
گرم صحبت بودیم که گارسون برامون نوشیدنی اورد و پاش پیچ خورد و نوشیدنی هارو ریخت روی یونگی و یه تیکه از شیشه لیوان شکستو رفت توی بدنش بدوبدو رفتیم توی دستشویی و یه موچین برداشتم از توی وسایللم ضد عفونی کردم و
×اجازه هست ؟
÷اره
پیرهنشو دراوردم بدنه خییره کننده ای داشت شیشه رو دراورم بعد بخیه زدم و باند پیچی کردم و رفتم از توی ماشین براش لباس اوردم
×خب تموم شد
÷ممنون
×این چه حرفیه من دیگه برم سوتفاهم پیش نیاد
÷باش ممنون بازم
همچی خوب بود تا وقتی که یه دختره اومد توی مهمونی و مهمونی رو بهم ریخت
یونگی صندلی کنار من نشسته بود
*تو به من خیانت کردی خیانت کار
÷چی میگی تو کی هستی
اومد سمت موهام که تا گرفتشون یدونه زدم وسط شکمش و رفت عقب
*من عشقتم عشقت
÷چی میگی خانم محترم
×عشقشی باش به من چه من فقط کاراموزشم
یه لیوان شکست و اومد سمت من کی اومدم جاخالی بدم اماروی رونم رو برید
×یاااا شیبالللل (با دداد و عصبانی )
*اون شاهکار رو خلق کردم تا دیگه نتونی دلبری کنی و اسان شاید انقدر عمیق بود که مردی
جیهو دستمو گرفت و بدوبدو بردم توی ماشین و رفتیم بیمارستان خوشبختم که عمیق نبود رفتیم که بچه هارو برداریم تو اون مدت خیلی زنگ زدن اما جواب ندادیم
تا رسیدم اعضا و رها بکهیون اومدن دمه در که بکهیون و رها دیدن سمتمون
♡چرا جواب ندادی
♤مردمو زنده شدم گفتم شاید تصادف کردید
×عه چرا شلوغش میکنین رفتیم پاسمان کردیم و اومدیم دیگه
÷شرمنده
×تو چرا
÷بخاطر اون دختره دیونس
×خب من حسابی خستم بیا ین بریم
خب برو بچ بکهیون ات رو دوست داره اما جیهو فقط به اندازه خواهر یا دوست دوسش داره
۲.۶k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.