Fake teahyong
Fake teahyong
عمارت کیم
پسر:اون کیه که من باهاش درست صحبت کنم
=من پ.......
×ایشون یکی از افراد این محله هستن
=چرا......
×اره همینطوره
جونگ کوک:باهم دوست شیم خانوم کوچولو
=بشیم
=چنسالته جونگ کوکیی
جونگ کوک:من ۵ سالمه تو چندسالته
=منم ۵ باهم هم سنیم
مامان بابای جونگ کوک و تهیونگ :پسرا بیایید
جونگ کوک:ببخشید من باید برم فردا بالای باغای انجیر میبینمت
=وایسا هی کجا میری
×خانوم شما نباید برید هوا داره تاریک میشه برگردید به عمارت
=هوفف باشه
علامت مامان میسو *
علامت بابای میسو^
^(اعصبانی)کجا بودی میسو
=....من من
*میسو بدون اجازه رفتی بیرون
=معذرت میخوام پدر مادر
*^باشه مشکلی نداره دفعه ی بدی دیگه نرو
=ولی پدر
^همین که گفتم
=ولی من به یکی قول دادم بر....
×عه قربان جیزه اشتباه گفت
^تو رفتی با غریبه ها حرف زدی
=پدر خب ببخشید من توی این عمارت تنهام هم بازی ندارم
^پس این همه من اسباب بازی بره تو میخرم چیکار دخترم
^من میخوام از تو محافظت کنم تو جانشین این خاندانی
^تو هرچی که بخوای من در اختیارت میزارم فقط بیرون نرو بیرون پر از گرگه حالا بگو ببینم با کی آشنا شدی
=من با دوتا پسر که یکیش خیلی اخمو بود و بی تربیت
=یکیشونم مهربون بود اسمش جونگ کوک بود اسم اون یکی اخموعه رو نمیدونم
=جونگ کوک بم گفت که فردا منو بالای درخت انجیر ببینه
..........^
بسه دیگه لطفا حمایت شه
عمارت کیم
پسر:اون کیه که من باهاش درست صحبت کنم
=من پ.......
×ایشون یکی از افراد این محله هستن
=چرا......
×اره همینطوره
جونگ کوک:باهم دوست شیم خانوم کوچولو
=بشیم
=چنسالته جونگ کوکیی
جونگ کوک:من ۵ سالمه تو چندسالته
=منم ۵ باهم هم سنیم
مامان بابای جونگ کوک و تهیونگ :پسرا بیایید
جونگ کوک:ببخشید من باید برم فردا بالای باغای انجیر میبینمت
=وایسا هی کجا میری
×خانوم شما نباید برید هوا داره تاریک میشه برگردید به عمارت
=هوفف باشه
علامت مامان میسو *
علامت بابای میسو^
^(اعصبانی)کجا بودی میسو
=....من من
*میسو بدون اجازه رفتی بیرون
=معذرت میخوام پدر مادر
*^باشه مشکلی نداره دفعه ی بدی دیگه نرو
=ولی پدر
^همین که گفتم
=ولی من به یکی قول دادم بر....
×عه قربان جیزه اشتباه گفت
^تو رفتی با غریبه ها حرف زدی
=پدر خب ببخشید من توی این عمارت تنهام هم بازی ندارم
^پس این همه من اسباب بازی بره تو میخرم چیکار دخترم
^من میخوام از تو محافظت کنم تو جانشین این خاندانی
^تو هرچی که بخوای من در اختیارت میزارم فقط بیرون نرو بیرون پر از گرگه حالا بگو ببینم با کی آشنا شدی
=من با دوتا پسر که یکیش خیلی اخمو بود و بی تربیت
=یکیشونم مهربون بود اسمش جونگ کوک بود اسم اون یکی اخموعه رو نمیدونم
=جونگ کوک بم گفت که فردا منو بالای درخت انجیر ببینه
..........^
بسه دیگه لطفا حمایت شه
۲.۸k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.