just one more time
فردا دوباره باید بریم سر کار رفتم
خوابیدم که فردا سر حال باشم.
صبح با صدای ساعت روی میزم بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم ، بعد صبحونه خوردم و رفتم سر کار وقتی رسیدم ی مرده گفت
مرده:سلام لطفا دور هم جمع شید.
ما ها رفتیم و وایسادیم مرده اومد و گفت اول از همه سر آشپز کیه؟
گفتم
ا.ت:منم
مرده:بیا اینجا
رفتم پیشش وایسادم گفت
مرده:من پسر آقای یانگ هستم خوشحالم که با شما همکارم.قبلا با بابامکار می کردید اون قانون های خودش رو داشت من قانون های خودم رو دارم .
وقتی داشت حرف می زد دستش رو طوری کسی نبینه برد پشت و گذاشت رو باسنم (پشتشون دیواره کسی نیست )
یک آن ترسیدم آروم گفتم داری چیکار می کنی وقتی اینو گفتم شروع کرد به مالوندن باسنم،و من نتونستم کاری کنمو تا یک ساعت داشت قانون هاشو می گفت و همون کارو ادامه میداد بالاخره تموم شد و گفت
یونگ یانگ:همه می تونید برید سرکارتون
(اسم پسر آقای یانگ یونگ یانگه،اینجا وکیل بو رو می خواد اسمشو از هر طرف بخونی یانگ یویانگ خونده میشه🤣🤣 )
شرط نداره
خوابیدم که فردا سر حال باشم.
صبح با صدای ساعت روی میزم بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم ، بعد صبحونه خوردم و رفتم سر کار وقتی رسیدم ی مرده گفت
مرده:سلام لطفا دور هم جمع شید.
ما ها رفتیم و وایسادیم مرده اومد و گفت اول از همه سر آشپز کیه؟
گفتم
ا.ت:منم
مرده:بیا اینجا
رفتم پیشش وایسادم گفت
مرده:من پسر آقای یانگ هستم خوشحالم که با شما همکارم.قبلا با بابامکار می کردید اون قانون های خودش رو داشت من قانون های خودم رو دارم .
وقتی داشت حرف می زد دستش رو طوری کسی نبینه برد پشت و گذاشت رو باسنم (پشتشون دیواره کسی نیست )
یک آن ترسیدم آروم گفتم داری چیکار می کنی وقتی اینو گفتم شروع کرد به مالوندن باسنم،و من نتونستم کاری کنمو تا یک ساعت داشت قانون هاشو می گفت و همون کارو ادامه میداد بالاخره تموم شد و گفت
یونگ یانگ:همه می تونید برید سرکارتون
(اسم پسر آقای یانگ یونگ یانگه،اینجا وکیل بو رو می خواد اسمشو از هر طرف بخونی یانگ یویانگ خونده میشه🤣🤣 )
شرط نداره
۳.۵k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.