فیک( می خوام برای تو بمیرم ) پارت ۳۶
فیک( میخوام برای تو بمیرم ) پارت ۳۶
ویو ا/ت
به پرستار گفتم و اونم برام یه تخت کنار جونگ کوک آورد و دوباره بهم سرم وصل کرد
- جونکوکاا
+ هومم
- بچه دوست داری
+ فعلا نه
- چراا
+ میخوام چیکار یه فسقلی رو مخ را یکی دارم
- منظورت منم( با داد )
+ نه پس
- اوکی پس میرم میدم تهیونگ اون بابا شدن را دوست داره تازه خیلی هم بهش میاد
+ میری چی را بدی هاااا
- نه نه اشتباه شد منظورم ... اهه اصلا چرا تو حرفم حرف میزنی
+ باشه حالا جوش نزن
- چقد اینجا کسل کننده است
+ واقعا
- بیا فرار کنیم
+ مگه اسکلی ا/ت آنقدر اذیت نکن
- بیا دیگه
+ یعنی چی فرار کنیم نمیتونی دودیقه آروم باشی
- ای بابا تو چقد خنثییی
+ تو خوب
- جونکوکااا
+ دیگه چیه
- من .... واقعا دوستت دارم, میدونم تو هیچوقت پیش قدم نمیشی , پس من اولین نفری میشم که میگم , شاید هنوز با این موضوع را نیایی ولی عیب ینداره من صبر میکنم
.
.
+ منم دوستت دارم
سرم را برگرداندم که ببینمش
.
.
که یهو اومد سمتم و لباش روی لبام قرار گرفت
خوابوندم رو تخت
روم خیمه زد
+ آماده ای
- اینجا بیمارستان
+ پس چرا منو با حرفات جوگیر میکنی ( دوستان آرام تر جمعی سینگل نشسته )
+ خونه کارتو میسازم
- ادمو سگ بگیره جو نگیره , تا همین چند دقیقه پیش که خواب بودی , مگه من وسیله ام که میخوایی کارمو بسازی هوممم
+ میخواستم بفهمی که منم دوستت دارم بچه جون
بعد دماغم را کشید
- یاااا , آیگوووو چیکار میکنی
+ همینی که دیدی
و باهم شروع به خندیدن کردیم
.
.
.
.
15 لایک
۴۰کامنت 🤍🫂
ویو ا/ت
به پرستار گفتم و اونم برام یه تخت کنار جونگ کوک آورد و دوباره بهم سرم وصل کرد
- جونکوکاا
+ هومم
- بچه دوست داری
+ فعلا نه
- چراا
+ میخوام چیکار یه فسقلی رو مخ را یکی دارم
- منظورت منم( با داد )
+ نه پس
- اوکی پس میرم میدم تهیونگ اون بابا شدن را دوست داره تازه خیلی هم بهش میاد
+ میری چی را بدی هاااا
- نه نه اشتباه شد منظورم ... اهه اصلا چرا تو حرفم حرف میزنی
+ باشه حالا جوش نزن
- چقد اینجا کسل کننده است
+ واقعا
- بیا فرار کنیم
+ مگه اسکلی ا/ت آنقدر اذیت نکن
- بیا دیگه
+ یعنی چی فرار کنیم نمیتونی دودیقه آروم باشی
- ای بابا تو چقد خنثییی
+ تو خوب
- جونکوکااا
+ دیگه چیه
- من .... واقعا دوستت دارم, میدونم تو هیچوقت پیش قدم نمیشی , پس من اولین نفری میشم که میگم , شاید هنوز با این موضوع را نیایی ولی عیب ینداره من صبر میکنم
.
.
+ منم دوستت دارم
سرم را برگرداندم که ببینمش
.
.
که یهو اومد سمتم و لباش روی لبام قرار گرفت
خوابوندم رو تخت
روم خیمه زد
+ آماده ای
- اینجا بیمارستان
+ پس چرا منو با حرفات جوگیر میکنی ( دوستان آرام تر جمعی سینگل نشسته )
+ خونه کارتو میسازم
- ادمو سگ بگیره جو نگیره , تا همین چند دقیقه پیش که خواب بودی , مگه من وسیله ام که میخوایی کارمو بسازی هوممم
+ میخواستم بفهمی که منم دوستت دارم بچه جون
بعد دماغم را کشید
- یاااا , آیگوووو چیکار میکنی
+ همینی که دیدی
و باهم شروع به خندیدن کردیم
.
.
.
.
15 لایک
۴۰کامنت 🤍🫂
۹.۷k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.