پارت19
با نگرانی گفت: چیشده قشنگم؟ کسی چیزی گفته؟ بخاطر بابام میترسی<br>
نگاهی به صورت نگرانش کردم<br>
اروم لبمو گذاشتم رویه لبش<br>
یه بوسه زدم<br>
نگاهم کرد<br>
اروم لبخندی زد<br>
_چیشده کیوته من؟ هوم<br>
چیزی نگفتم<br>
اروم بغلم کرد<br>
_نمیگی نه؟ <br>
+تشنمه<br>
اروم بلند شد دستمو گرفت بردتم بالا رفتیم تویه اشپزخونه <br>
یه لیوان اب ریخت داد بهم<br>
به دیوار تکیه دادم اروم اب میخوردم<br>
اومد جلویه جلوم<br>
اروم موهامو نوازش کرد<br>
ابمو خوردم دادم بهش<br>
گذاشت تویه ظرف شویی<br>
دستمو گرفت <br>
+دستمو نگیر خودم میتونم بیام<br>
دستمو از دستش کشیدم<br>
نگاهم کرد<br>
اروم رفتیم بالا<br>
نشستم رفتم تویه گوشیم<br>
ساعت چهاره<br>
اما هوا هنوز تاریکه<br>
کوک نشست کنارم<br>
اروم دستشو گذاشت تویه دستم<br>
دستمو کشیدم<br>
نگاهش کردم<br>
دیدم داره با چشم هایه درشتش ک اشک توش بود<br>
نگاهم میکرد <br>
اروم لبخند زد<br>
_خوابت نمیاد چاگیا؟ <br>
+ن خوابم پرید<br>
باز اروم دستشو گذاشت تویه دستم<br>
_میگی بهم چیشده بود؟ چرا گریه کردی<br>
عروسکم؟ <br>
+نمیدونم دلم گرفته همین<br>
اروم لپمو بوسید<br>
_قربون اون دلت شم من<br>
+همم<br>
گوشیو خاموش کردمو نگاهش کردم <br>
اروم خنده خرگوشی زدو گفت؛ وقتی خواب بد میبینم جقدر وحشتناک میشم(خنده کیوت) <br>
مگه نه چاگی؟ <br>
+نه<br>
خنده اروم از رویه صورتش محو شد<br>
_ترسناک نمیشم؟ <br>
+ن<br>
_وا.. واقعا؟ <br>
+اوهوم<br>
لبخندی زد<br>
_صدام چی؟ <br>
+نه اما وقتی گریه میکنی... <br>
_گریه میکنم چی؟ <br>
+یجوری گریه میکنی ک دشمنتم اگر ببینه و بشنوه قلبش درد میگیره<br>
نگاهم کرد<br>
_واسه این گریه کرده بودی؟ <br>
سرمو به علامت اره نشون دادمو بغضمو قورت دادم<br>
اروم بغلم کرد<br>
_الهی فداتشم <br>
مهم نیستش هر شب همینه عادتمه کیوته من <br>
+خب چرا دکتر نمیری<br>
_رفتم بیبی گفته باید قرص بخورم تا خوب شم<br>
+پس چرا خوب نمیشی؟ <br>
_نمیدونم چاگی <br>
+هوففف(با بغض) <br>
_دیگ گریه نکنیا سر یه چیز مسخره و بی اهمیت <br>
با گریه و داد گفتم:گریه کردنه مظلومت تو خواب زجه زدنه دل خراشت تو خواب اینا مسخرست؟ اینا بی اهمیته؟؟ <br>
کوک اروم گفت: گریه نکن قشنگم<br>
+نه جواب منو بده! <br>
_ببخشید ولش کن باشه؟ <br>
+ببند دهنتو<br>
از رویه تخت بلند شدم رفتم پایین<br>
پرش زمانی... <br>
ادامه دارد.. <br>
نگاهی به صورت نگرانش کردم<br>
اروم لبمو گذاشتم رویه لبش<br>
یه بوسه زدم<br>
نگاهم کرد<br>
اروم لبخندی زد<br>
_چیشده کیوته من؟ هوم<br>
چیزی نگفتم<br>
اروم بغلم کرد<br>
_نمیگی نه؟ <br>
+تشنمه<br>
اروم بلند شد دستمو گرفت بردتم بالا رفتیم تویه اشپزخونه <br>
یه لیوان اب ریخت داد بهم<br>
به دیوار تکیه دادم اروم اب میخوردم<br>
اومد جلویه جلوم<br>
اروم موهامو نوازش کرد<br>
ابمو خوردم دادم بهش<br>
گذاشت تویه ظرف شویی<br>
دستمو گرفت <br>
+دستمو نگیر خودم میتونم بیام<br>
دستمو از دستش کشیدم<br>
نگاهم کرد<br>
اروم رفتیم بالا<br>
نشستم رفتم تویه گوشیم<br>
ساعت چهاره<br>
اما هوا هنوز تاریکه<br>
کوک نشست کنارم<br>
اروم دستشو گذاشت تویه دستم<br>
دستمو کشیدم<br>
نگاهش کردم<br>
دیدم داره با چشم هایه درشتش ک اشک توش بود<br>
نگاهم میکرد <br>
اروم لبخند زد<br>
_خوابت نمیاد چاگیا؟ <br>
+ن خوابم پرید<br>
باز اروم دستشو گذاشت تویه دستم<br>
_میگی بهم چیشده بود؟ چرا گریه کردی<br>
عروسکم؟ <br>
+نمیدونم دلم گرفته همین<br>
اروم لپمو بوسید<br>
_قربون اون دلت شم من<br>
+همم<br>
گوشیو خاموش کردمو نگاهش کردم <br>
اروم خنده خرگوشی زدو گفت؛ وقتی خواب بد میبینم جقدر وحشتناک میشم(خنده کیوت) <br>
مگه نه چاگی؟ <br>
+نه<br>
خنده اروم از رویه صورتش محو شد<br>
_ترسناک نمیشم؟ <br>
+ن<br>
_وا.. واقعا؟ <br>
+اوهوم<br>
لبخندی زد<br>
_صدام چی؟ <br>
+نه اما وقتی گریه میکنی... <br>
_گریه میکنم چی؟ <br>
+یجوری گریه میکنی ک دشمنتم اگر ببینه و بشنوه قلبش درد میگیره<br>
نگاهم کرد<br>
_واسه این گریه کرده بودی؟ <br>
سرمو به علامت اره نشون دادمو بغضمو قورت دادم<br>
اروم بغلم کرد<br>
_الهی فداتشم <br>
مهم نیستش هر شب همینه عادتمه کیوته من <br>
+خب چرا دکتر نمیری<br>
_رفتم بیبی گفته باید قرص بخورم تا خوب شم<br>
+پس چرا خوب نمیشی؟ <br>
_نمیدونم چاگی <br>
+هوففف(با بغض) <br>
_دیگ گریه نکنیا سر یه چیز مسخره و بی اهمیت <br>
با گریه و داد گفتم:گریه کردنه مظلومت تو خواب زجه زدنه دل خراشت تو خواب اینا مسخرست؟ اینا بی اهمیته؟؟ <br>
کوک اروم گفت: گریه نکن قشنگم<br>
+نه جواب منو بده! <br>
_ببخشید ولش کن باشه؟ <br>
+ببند دهنتو<br>
از رویه تخت بلند شدم رفتم پایین<br>
پرش زمانی... <br>
ادامه دارد.. <br>
۴.۴k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.