فیک ران و ریندو پارت۴
که یهو در زدن و ریو وقتی باز کرد دید که مونا بود
که یهو داد ریندو هوا میره و میگه چرا نگفتی میای مممووونننااااااا؟؟؟؟
مونا:🤣🤣🤣🤣ریندو این چیه پوشیدی؟؟؟
ریو:ریندو پاشو برو یه لباس خوب بپوش(ریندو اینجا بالا تنش لخته و یه شلوارک ماهی مرکب داره🤣🤣🤣🤣🤣🤣 )
ریندو:نمیگفتی هم میرفتم
ران:سلام مونا
مونا:سلام
ریو:هی مونا بیا تو بریم تو اتاق راستی باهام کاری داشتی اومدی؟؟؟
مونا:آره نظرت چیه امشب بریم بار
ریو:آره بریم اتفاقا منم تو این فکر بودم امروز یه جا بریم
مونا: پس دختر منتظر چی هستی برو لباس بپوش ساعت هفت و نیمه
ریو:اوکی اوکی(ریو رفت اتاق لباسش هم گذاشتم)
ران:مونا جایی میخواین برین؟؟؟
مونا اندر ذهن:اگه بگم نمیذارن ریو بیاد تازه خود ریو هم گفته اگه جایی مثل بار و پارتی و اینا رفتیم قضیه رو بپیچونم.
ران:داری به چی فک میکنی جوابمو بده؟؟؟
مونا:هیچی....فقط میخوایم بریم بیرون یکم...دور بزنیم....
ران:آها خوش بگذره
نیم ساعت بعد
ریو یه آرایش ساده کرد(تو پست بعد عکس آرایش و میزارم)
ریو:خببببب مونا بریم
مونا:ببررییم
یه ربع بعد
مونا:هی ریو به نظرت یکم زیاد ویسکی نخوردی...دیگه بسه....نمیخواد بخوری.
ریو:هی مونا بیا برقصیم
مونا:زدی سیم آخر بیا بریممممم
؟؟؟:هی خانوم افتخار رقص میدید؟؟؟
ریو:البته....هی مونا تو هم بیا
مرده ریو رو بعد از رقص به یه اتاق خالی برد و شروع کرد به مارک انداختن روی ریو...
مونا داشت دنبال ریو میگشت که وقتی ریو رو دید بلافاصله به ریندو زنگ زدو با دادو بدون سلام گفت:ررریییننندددوووو خخخووواااهههرررتتت تتتووو ببباااررر دددااارررهههه تتتشششککککیییلللل خخخاااانننووووااادددهههه مممییییددددهههههه
ریندو:ببااارررررر مگه نگفتی رفتین پیاده روی
مونا:باگریه و استرس فراوان میگه:ببخشید رین تورو خدا بیا جمش کن😭
ویو ریندو
ههییی ران پاشو لباس بپوش ریو داره تشکیل خانواده میدهههههه
ران:یا قمر ریندوی کچل چته؟؟؟(جررررررر🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣)
ریندو:فقط پااشو لباس بپوش!!!
چند دقیقه بعد
ریندو مرده رو پیدا میکنه تا جایی که خون بالا بیاره میزنتش
ریو هم همینطور مست بود که یهو...
این پارت تموم شد
بای
که یهو داد ریندو هوا میره و میگه چرا نگفتی میای مممووونننااااااا؟؟؟؟
مونا:🤣🤣🤣🤣ریندو این چیه پوشیدی؟؟؟
ریو:ریندو پاشو برو یه لباس خوب بپوش(ریندو اینجا بالا تنش لخته و یه شلوارک ماهی مرکب داره🤣🤣🤣🤣🤣🤣 )
ریندو:نمیگفتی هم میرفتم
ران:سلام مونا
مونا:سلام
ریو:هی مونا بیا تو بریم تو اتاق راستی باهام کاری داشتی اومدی؟؟؟
مونا:آره نظرت چیه امشب بریم بار
ریو:آره بریم اتفاقا منم تو این فکر بودم امروز یه جا بریم
مونا: پس دختر منتظر چی هستی برو لباس بپوش ساعت هفت و نیمه
ریو:اوکی اوکی(ریو رفت اتاق لباسش هم گذاشتم)
ران:مونا جایی میخواین برین؟؟؟
مونا اندر ذهن:اگه بگم نمیذارن ریو بیاد تازه خود ریو هم گفته اگه جایی مثل بار و پارتی و اینا رفتیم قضیه رو بپیچونم.
ران:داری به چی فک میکنی جوابمو بده؟؟؟
مونا:هیچی....فقط میخوایم بریم بیرون یکم...دور بزنیم....
ران:آها خوش بگذره
نیم ساعت بعد
ریو یه آرایش ساده کرد(تو پست بعد عکس آرایش و میزارم)
ریو:خببببب مونا بریم
مونا:ببررییم
یه ربع بعد
مونا:هی ریو به نظرت یکم زیاد ویسکی نخوردی...دیگه بسه....نمیخواد بخوری.
ریو:هی مونا بیا برقصیم
مونا:زدی سیم آخر بیا بریممممم
؟؟؟:هی خانوم افتخار رقص میدید؟؟؟
ریو:البته....هی مونا تو هم بیا
مرده ریو رو بعد از رقص به یه اتاق خالی برد و شروع کرد به مارک انداختن روی ریو...
مونا داشت دنبال ریو میگشت که وقتی ریو رو دید بلافاصله به ریندو زنگ زدو با دادو بدون سلام گفت:ررریییننندددوووو خخخووواااهههرررتتت تتتووو ببباااررر دددااارررهههه تتتشششککککیییلللل خخخاااانننووووااادددهههه مممییییددددهههههه
ریندو:ببااارررررر مگه نگفتی رفتین پیاده روی
مونا:باگریه و استرس فراوان میگه:ببخشید رین تورو خدا بیا جمش کن😭
ویو ریندو
ههییی ران پاشو لباس بپوش ریو داره تشکیل خانواده میدهههههه
ران:یا قمر ریندوی کچل چته؟؟؟(جررررررر🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣)
ریندو:فقط پااشو لباس بپوش!!!
چند دقیقه بعد
ریندو مرده رو پیدا میکنه تا جایی که خون بالا بیاره میزنتش
ریو هم همینطور مست بود که یهو...
این پارت تموم شد
بای
۴.۹k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.