پارت97

#پارت97
شیطونکِ بابا🥺💜

به سمتش رفتم که هولم داد و افتادم روی زمین

+ هروقت تصمیمتو گرفتی صدام کن

کمرم‌ تیر میکشید اما توجهی بهش نکردم ، به سمتش رفتم که درو بست و قفلش زد

لگد محکمی به در زدم و فحش آبداری نثارش کردم

_ عوضی باز کن این دروو

صدایی ازش نشنیدم که لگد دومی رو به در زدم و همونجا سرخوردم و روی زمین نشستم

با دیدن وسایل اتاق که یه دست مبل و یه کمد و یه فرش به همراه یه تخت بود فهمیدم قبلا یه خبرایی اینجا بوده

به سمت کمد رفتم‌ و بازش کردم ، با دیدن وسایل عجیب و غریبی که داخلش بود کنجکاو دست بردم و یکیو برداشتم

یه جعبه ی مربعی شکل بود که هرچقد سعی کردم باز نشد ، یه سری چرت و پرت دیگه هم مثل چاقو و قیچی و طناب هم داخل کمد بود

در کمدو بستم و روی تخت نشستم و دنبال راه فرار بودم ، اما مگه میشد از این سگ دونی فرار کرد؟؟

دوساعت گذشته بود و همچنان داخل این اتاق کوفتی بودم!! مطمعنم تا الان کیانا ۶۰بار بهم زنگ زده و کلی نگرانم شده

کاش حداقل گوشیمو داشتم تا بهش زنگ میزدم
پاهامو تکون تکون میدادم که با صدای شنیدن در اخمام رفت توهم

افراز با سینی غذایی اومد داخل و کنارم نشست

+ بخور

_ گشنم نیست
بزار برم خواهش میکنم....