پارت ۶۳ : Black Woolf..
تقریبا تمام نقاشیش رو کشیده بود که بعد از تموم شدن نقاشیش همینطور روی نقاشیش خوابش برد
از زبان تهیونگ
بعد از یه عملیات سخت با پسرا از باند خارج شدیم
دل تو دلم نبود که قراره کوکی رو ببینم
سریع سوار ماشین آخرین مدلم شدم و به سمت عمارت روندم
بعد از رسیدنم سریع سوئیچ رو دادم به بادیگارد نا ماشین رو ببره پارکینگ و سریع وارد عمارت شدم
که اجوما اومد جلو حال جونگ کوک رو پرسیدم که فهمیدم انگاری اجوما رفته بهش ناهار بده خواب بوده
بانی خوابالوی من
کتم رو درآوردم و دادم به اجوما و رفتم به سمت اتاق جونگ کوک آروم وارد اتاق شدم روی میز مطالعه خوابش برده بود
رفتم سمت میز مطالعه
یکی از قشنگترین سرگرمی های جونگ کوک کشیدن نقاشی و طراحی بود برای همین موقع آماده این اتاق این چیزم در نظر گرفتم و براش بهترین وسایل رو گرفتم انگاری طراحی کرده بود رفتم سمتش برگه رک ورداشتم چی
منو یونگی هیونگ جین هیونگ نامجون هیونگ جیهوپ جیمین و خودش
آین طراحی بوده که کرده بود
واقعا
ولی واقعا جذاب کشیده ها
آروم بهش خیره شدم
اون صورت زیباش
ماه جلوی این صورت کم می آورد
آروم برآید استایل بغلش کردم و گذاشتمش روی تخت و بوسه ای شیرین به پیشونیش زدم
و از اتاق اومدم بیرون
وارد اتاق کارم شدم و یه سری کارام رو انجام دادم
تقریبا ساعت ۶ بود که از روی صندلی پاشدم
رفتم حموم و یه لباس خوب پوشیدم
رفتم پایین و به یکی از خدمتکارا گفتم برام قهوه درست کنه
به سالن ۵ خونه حرکت کردم ( خونه ی ته برای هر کاری ۱۰ سالن داره سالنی که کاناپه و تلوزیون و وسایل بازی توش هست براس پنجمین سالنه )
روی کاناپه جلوی تلوزیون نشستم
و آروم مشغول تلوزیون دیدن بودم و قهوه ی تلخم رو میخوردم که صدای داد کوک و پارس های متداومه یونتان فهمیدم قضیه چی وایی جین خدا بگم چیکارت نکنه
با عجله از سالن خارج شدم و رفتم به سمت اتاق کوک
از زبان تهیونگ
بعد از یه عملیات سخت با پسرا از باند خارج شدیم
دل تو دلم نبود که قراره کوکی رو ببینم
سریع سوار ماشین آخرین مدلم شدم و به سمت عمارت روندم
بعد از رسیدنم سریع سوئیچ رو دادم به بادیگارد نا ماشین رو ببره پارکینگ و سریع وارد عمارت شدم
که اجوما اومد جلو حال جونگ کوک رو پرسیدم که فهمیدم انگاری اجوما رفته بهش ناهار بده خواب بوده
بانی خوابالوی من
کتم رو درآوردم و دادم به اجوما و رفتم به سمت اتاق جونگ کوک آروم وارد اتاق شدم روی میز مطالعه خوابش برده بود
رفتم سمت میز مطالعه
یکی از قشنگترین سرگرمی های جونگ کوک کشیدن نقاشی و طراحی بود برای همین موقع آماده این اتاق این چیزم در نظر گرفتم و براش بهترین وسایل رو گرفتم انگاری طراحی کرده بود رفتم سمتش برگه رک ورداشتم چی
منو یونگی هیونگ جین هیونگ نامجون هیونگ جیهوپ جیمین و خودش
آین طراحی بوده که کرده بود
واقعا
ولی واقعا جذاب کشیده ها
آروم بهش خیره شدم
اون صورت زیباش
ماه جلوی این صورت کم می آورد
آروم برآید استایل بغلش کردم و گذاشتمش روی تخت و بوسه ای شیرین به پیشونیش زدم
و از اتاق اومدم بیرون
وارد اتاق کارم شدم و یه سری کارام رو انجام دادم
تقریبا ساعت ۶ بود که از روی صندلی پاشدم
رفتم حموم و یه لباس خوب پوشیدم
رفتم پایین و به یکی از خدمتکارا گفتم برام قهوه درست کنه
به سالن ۵ خونه حرکت کردم ( خونه ی ته برای هر کاری ۱۰ سالن داره سالنی که کاناپه و تلوزیون و وسایل بازی توش هست براس پنجمین سالنه )
روی کاناپه جلوی تلوزیون نشستم
و آروم مشغول تلوزیون دیدن بودم و قهوه ی تلخم رو میخوردم که صدای داد کوک و پارس های متداومه یونتان فهمیدم قضیه چی وایی جین خدا بگم چیکارت نکنه
با عجله از سالن خارج شدم و رفتم به سمت اتاق کوک
۱۱.۲k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.