خاطره ازسردارشهید عبدالله میثمی👇👇

خاطره ازسردارشهید عبدالله میثمی👇👇
از خودم بدم می آد. خسته شده م از بس رفته م برای شهدا سخن رانی کرده م.
داشتیم می رفتیم مراسم شهید کلهر.
چشم هاش پر از اشک شد. گفت «...هفته ی پیش رفتم مقر. دیدم کلهر نشسته، بلند بلند گریه می کنه. پرسیدم چی شده؟ تعریف کرد چه قدر از نیروهاش شهید شده ن. بیش تر از همه برای میررضی می سوخت. نمی دونم چرا گفتم. اما گفتم غصه نخور. تو اولین کسی هستی از میون ما، که می ری پیش میررضی.»
به محاسنش دست کشید و گفت «...دیگه دلم می خواد خدا توی همین عملیات مزد منم بده.»
یادگاران، جلد 5 کتاب شهید عبدالله میثمی ، ص 94 #شهید عبدالله میثمی #شهدای طلبه وروحانی #شهدای اصفهان #گلستان شهدای اصفهان #اصفهان #خاطرات شهدا #کرامات شهدا #پوسترشهدا #شهید محمد حسین یوسف اللهی #وصیت نامه شهدا #تصاویرشهدا #راهیان نور #دفاع مقدس #روایت فتح #سیدشهیدان اهل قلم #مدافعان سلامت #شهدای سلامت #شهدا #شهدای ناجا #شهید #شهدای سپاه #شهدای درگیری باپژاک #شهدای ارتش #شهدای مدافع حرم #شهدای کارگر #بیت الشهدا #معبربیت الشهدا #معبرسایبری بیت الشهدا #شهدای حزب الله لبنان #زندگی به سبک شهدا #شهید حاج قاسم سلیمانی #مذهبی #خبری #عمومی #شهدا #beytoshohada.blog.ir #beytoshohada.blogfa.com #beytoshohada # #جذاب