pt: ⁶ ♡bad boy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
با سوهو از ماشین خارج شدیم و به سمت در ورودی رفتیم درو باز کردیم و رفتیم داخل که همون آقا جلمون سبز شد
تهیونگ: من نگفتم دیر نکنید؟
سوهو: اخه داشتیم حاضر میشدیم
تهیونگ: دوست پسر دوست دختر هستین
سوهو: نه ما مثل خواهر بردار هستیم
تهیونگ: اها خیلی خب الان یکیتون سر این دیر اومدن تنبیه میشه
سوهو: مشکلی نیست منو تنبیه کنید
ا/ت: س.. سوهو
تهیونگ: اوم چقدر چندشین خب دختر جون تو با من بیا وَن پره بیا سوار ماشین من شو
سوهو: من چی
تهیونگ: راه یک نفر هست توی وَن برو
سوهو: ب... باش ا/ت خدافظ
ا/ت: خدافظ هیونگ«داداش، برادر»
ا/ت ویو:
رفتم سوار شدم و کمربندم رو بستم
بعد چند دقیقه که وَن زود تر از ما رفت تهیونگ هم حرکت کرد خیلی تند میرفت
ا/ت: امم آقای تهیونگ میشه اروم تر برونید
تهیونگ: چیه میترسی بچه کوچولو؟
ا/ت: نخیر فقط برای سلامتی خودتون میگم
تهیونگ: نیازی نکرده
ا/ت ویو:
همینطور میرفت و با گوشی حرف میزد که یه ماشین غول پیکر درست داشت میومد تو صورتمون تهیونگ هواسش نبود با اینکه رانندگی بلد نبودم ولی نمیدونم چطور شد سری خودم رو روی پاهای تهیونگ گذاشتم و روی ترمز زدم نفس راحتی کشیدم که بعد احساس کردم زیرم خیلی نرمه خشکم زد برگشتم به سمت تهیونگ و گفتم
ا/ت: ب.. ب.. ببخشید
تهیونگ: اهوم اوم اوفف میشه پاشی
ا/ت ویو:
عرق ازش میچکید رفتم روی صندلی خودم نشستم
دست های کشیدش رو به اونجاش کشید از روی شلوار خیلی سک*سی بود چی میگم وای
ا/ت: ح.. حالتون خوبه!؟
تهیونگ: اوفف شت اینجا خیلی گرمه
ا/ت ویو:
پنجره هارو داد بالا و دکمه های پیراهنش رو باز کرد
که هوای پنجره بهش بخوره وای جون چه بدنی
تهیونگ: دید میزنی؟
ا/ت: م.. من نه فقط هنوز واسم سواله چی شد
تهیونگ: میخوای بدونی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: تحریک شدم عوضی ماشین میزد بهم از این بهتر بود
ا/ت: خدانکنه خب میشه دیگه حرکت کنیم؟
ا/ت ویو:
دستی به اونجاش کشید دوباره و دستی به موهاش کشید و فرمون رو گرفت خیلی سفت فرمون رو فشار میداد و صدای های ناجور در میاورد اهه شت
ا/ت: م.. میخواین که من خودم با تاکسی برم؟
تهیونگ: اوممم «ناله ریزی» نه
تهیونگ ویو:
وای چرا انقدر هورنی بودنم زده بالا اوف شت
ماشین رو روشن کردم و به سمت اوردوگاه حرکت کردم تا وقتی برسیم فقط دستم رو روی دیکم مالش میدادم که بادش بخوابه....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایتتتت🙂🍭🥺❤️🩹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
با سوهو از ماشین خارج شدیم و به سمت در ورودی رفتیم درو باز کردیم و رفتیم داخل که همون آقا جلمون سبز شد
تهیونگ: من نگفتم دیر نکنید؟
سوهو: اخه داشتیم حاضر میشدیم
تهیونگ: دوست پسر دوست دختر هستین
سوهو: نه ما مثل خواهر بردار هستیم
تهیونگ: اها خیلی خب الان یکیتون سر این دیر اومدن تنبیه میشه
سوهو: مشکلی نیست منو تنبیه کنید
ا/ت: س.. سوهو
تهیونگ: اوم چقدر چندشین خب دختر جون تو با من بیا وَن پره بیا سوار ماشین من شو
سوهو: من چی
تهیونگ: راه یک نفر هست توی وَن برو
سوهو: ب... باش ا/ت خدافظ
ا/ت: خدافظ هیونگ«داداش، برادر»
ا/ت ویو:
رفتم سوار شدم و کمربندم رو بستم
بعد چند دقیقه که وَن زود تر از ما رفت تهیونگ هم حرکت کرد خیلی تند میرفت
ا/ت: امم آقای تهیونگ میشه اروم تر برونید
تهیونگ: چیه میترسی بچه کوچولو؟
ا/ت: نخیر فقط برای سلامتی خودتون میگم
تهیونگ: نیازی نکرده
ا/ت ویو:
همینطور میرفت و با گوشی حرف میزد که یه ماشین غول پیکر درست داشت میومد تو صورتمون تهیونگ هواسش نبود با اینکه رانندگی بلد نبودم ولی نمیدونم چطور شد سری خودم رو روی پاهای تهیونگ گذاشتم و روی ترمز زدم نفس راحتی کشیدم که بعد احساس کردم زیرم خیلی نرمه خشکم زد برگشتم به سمت تهیونگ و گفتم
ا/ت: ب.. ب.. ببخشید
تهیونگ: اهوم اوم اوفف میشه پاشی
ا/ت ویو:
عرق ازش میچکید رفتم روی صندلی خودم نشستم
دست های کشیدش رو به اونجاش کشید از روی شلوار خیلی سک*سی بود چی میگم وای
ا/ت: ح.. حالتون خوبه!؟
تهیونگ: اوفف شت اینجا خیلی گرمه
ا/ت ویو:
پنجره هارو داد بالا و دکمه های پیراهنش رو باز کرد
که هوای پنجره بهش بخوره وای جون چه بدنی
تهیونگ: دید میزنی؟
ا/ت: م.. من نه فقط هنوز واسم سواله چی شد
تهیونگ: میخوای بدونی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: تحریک شدم عوضی ماشین میزد بهم از این بهتر بود
ا/ت: خدانکنه خب میشه دیگه حرکت کنیم؟
ا/ت ویو:
دستی به اونجاش کشید دوباره و دستی به موهاش کشید و فرمون رو گرفت خیلی سفت فرمون رو فشار میداد و صدای های ناجور در میاورد اهه شت
ا/ت: م.. میخواین که من خودم با تاکسی برم؟
تهیونگ: اوممم «ناله ریزی» نه
تهیونگ ویو:
وای چرا انقدر هورنی بودنم زده بالا اوف شت
ماشین رو روشن کردم و به سمت اوردوگاه حرکت کردم تا وقتی برسیم فقط دستم رو روی دیکم مالش میدادم که بادش بخوابه....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایتتتت🙂🍭🥺❤️🩹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹۶.۹k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.