مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p29
که یهو صدای ا.ت بلند شد
ویو ته
به سرعت نور رفتم تو اتاق دیدم ا.ت داره گریه میکنه
ته: عشقم چیشدههه
ا.ت: کمتر ی هفته دیگه بچه بدنیا میاد ما براش اتاقم درست نکردیمم(گریه)
ته: راس میگی پاشو بریم
ا.ت با گریه دست تهیونگ و گرفت و سوار ماشین شدن
ته: عشقم دیگه گریه نکن
ا.ت: باشهه
باهم وارد فروشگاه شدن و ی عالمه اسباب بازی و لباس برای دخترشون خریدن
ویو ته
حدودا 400 میلیون دلار خرید کردیم (ادمین: کاشکی ماهم بچه بودیم اینقدر برامون خرج میکردن هی خداااااا)
ویو ا.ت
با خوشحالی وارد اتاق بچم شدم و همراه تهیونگ اتاقشو بهشت کردیم
اونقدری خوشگل شده بود که پشمای منو تهیونگ باهم ریخته بود(لباس عروس و داماد پارت قبل همراه اتاق بچه و.. تو ی پارت جدا میزارم)
هفته ی اینده روز زایمان...
خب اینم از این پارت چند پارت قبلی زیاد نوشتما ایندفه کم نوشتم گیر ندیدن لطفا😅✨❤
p29
که یهو صدای ا.ت بلند شد
ویو ته
به سرعت نور رفتم تو اتاق دیدم ا.ت داره گریه میکنه
ته: عشقم چیشدههه
ا.ت: کمتر ی هفته دیگه بچه بدنیا میاد ما براش اتاقم درست نکردیمم(گریه)
ته: راس میگی پاشو بریم
ا.ت با گریه دست تهیونگ و گرفت و سوار ماشین شدن
ته: عشقم دیگه گریه نکن
ا.ت: باشهه
باهم وارد فروشگاه شدن و ی عالمه اسباب بازی و لباس برای دخترشون خریدن
ویو ته
حدودا 400 میلیون دلار خرید کردیم (ادمین: کاشکی ماهم بچه بودیم اینقدر برامون خرج میکردن هی خداااااا)
ویو ا.ت
با خوشحالی وارد اتاق بچم شدم و همراه تهیونگ اتاقشو بهشت کردیم
اونقدری خوشگل شده بود که پشمای منو تهیونگ باهم ریخته بود(لباس عروس و داماد پارت قبل همراه اتاق بچه و.. تو ی پارت جدا میزارم)
هفته ی اینده روز زایمان...
خب اینم از این پارت چند پارت قبلی زیاد نوشتما ایندفه کم نوشتم گیر ندیدن لطفا😅✨❤
۴.۱k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.