My wild mafia پارت 11
فردا
ات
انقدرگریه کرده بود سرم درد میکرد با یاد اوری خاطرات دیشب قلبم ب درد اومد بغضم گرفت رفتم جلو اینه
هعی ات چیزی نیست اروم باش مطمئنم جیمینم پی میبره ک عاشقشی حتما درکت میکنه من تاحالا عاشق نشده بودم این حس ک بفهمی کسی ک عاشقشی میخواد ازت انتقام بگیره واقعا خیلی سخته 😭 رفتم حموم ی دوش گرفتم اومدم بیرون میخواستم لباسامو بپوشم ک از تو اینه پشتمو دیدم جیمین رو تخت بود ی جیغ بلند زدم ک فکنم بدبخت پش. ماش ریخت😂
جیمین: چته
ات: تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: خواستم بگم اماده شو قرار بریم بیرون
ات: میتونستی اینو بعد اینکه لباس پوشیدمم بگی
جیمین: هوفف من ک همجاتو دیدم با ی نیش خند گفت شاید بیشترم ببینمت 😏
ات: پرووو
جیمین: حوصله بحث باهاتو ندارم زود لباس بپوش بیا
باشه ای گفتم رفتم لباسامو پوشیدم موهامم باز گذاشتم چون هوا گرم بود لباس خنک پوشیدم رفتم پایین سر میز
ات
انقدرگریه کرده بود سرم درد میکرد با یاد اوری خاطرات دیشب قلبم ب درد اومد بغضم گرفت رفتم جلو اینه
هعی ات چیزی نیست اروم باش مطمئنم جیمینم پی میبره ک عاشقشی حتما درکت میکنه من تاحالا عاشق نشده بودم این حس ک بفهمی کسی ک عاشقشی میخواد ازت انتقام بگیره واقعا خیلی سخته 😭 رفتم حموم ی دوش گرفتم اومدم بیرون میخواستم لباسامو بپوشم ک از تو اینه پشتمو دیدم جیمین رو تخت بود ی جیغ بلند زدم ک فکنم بدبخت پش. ماش ریخت😂
جیمین: چته
ات: تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: خواستم بگم اماده شو قرار بریم بیرون
ات: میتونستی اینو بعد اینکه لباس پوشیدمم بگی
جیمین: هوفف من ک همجاتو دیدم با ی نیش خند گفت شاید بیشترم ببینمت 😏
ات: پرووو
جیمین: حوصله بحث باهاتو ندارم زود لباس بپوش بیا
باشه ای گفتم رفتم لباسامو پوشیدم موهامم باز گذاشتم چون هوا گرم بود لباس خنک پوشیدم رفتم پایین سر میز
۴۱.۹k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.