ادامه پارت ۱۳۰
ادامه پارت ۱۳۰
ویو نویسنده
وقتی دیدن داره از بغل کوک در میاد سر جاهاشون وایستادن و منتظر موندن.
سریع نامجون رو بغل کرد و گردن و شونه هاش رو بویید. تعجبش چند برابر شد
دوباره سمت کوک رفت و بعد از چک کردن عطرش سمت نامجون برگشت
کمی بعد از فکر کردن و مطمئن شدن ، دوباره سمت کوک رفت
دقیقا چند اینچ باهاش فاصله داشت.
ته : عطر متفاوت رو...جونگ کوک زده!!؟(تعجب)
+آه بلاخره فهمید...
با حرف یونگی چشم بند رو درآورد و بهشون چشم دوخت که.....
شاید ، شاید پارت بعد تمومش کنم 🥲
و به احتمال زیاد بعد تموم شدن عشق ابدی ، فصل دوم قشنگترین عذاب من رو میزارم
ویو نویسنده
وقتی دیدن داره از بغل کوک در میاد سر جاهاشون وایستادن و منتظر موندن.
سریع نامجون رو بغل کرد و گردن و شونه هاش رو بویید. تعجبش چند برابر شد
دوباره سمت کوک رفت و بعد از چک کردن عطرش سمت نامجون برگشت
کمی بعد از فکر کردن و مطمئن شدن ، دوباره سمت کوک رفت
دقیقا چند اینچ باهاش فاصله داشت.
ته : عطر متفاوت رو...جونگ کوک زده!!؟(تعجب)
+آه بلاخره فهمید...
با حرف یونگی چشم بند رو درآورد و بهشون چشم دوخت که.....
شاید ، شاید پارت بعد تمومش کنم 🥲
و به احتمال زیاد بعد تموم شدن عشق ابدی ، فصل دوم قشنگترین عذاب من رو میزارم
۳.۷k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.