scenario
وقتی رفتار های کیوتت رو میبینن:
●○●○●○●○●○●○●○○○
نامجون: با خنده به کار های خنگولانه و کیوتت زل میزنه .
طاقتش تموم میشه و حمله میکنه بهت و لپات رو میچلونه.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جین: بچه یه کاری نکن که درسته قورتت بدم!
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
یونگی: معمولا زیاد اکلیلی نمیشه ولی وقتی تو رو دید به تمام معنا اکلیلی شد و مشغول له کردنت توی بغلش شد!
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
هوسوک: کل روز مشغول فیلم و عکس گرفتن از تو بود:/
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جیمین: کیوتی ....آخه من با کارات چیکار کنم؟
گازت بگیرم بخورمت؟
ا/ت: نههه ...اگه گازم بگیری تموم میشم دیگه ا/ت نداری!
جیمین: * در حال کنترل خود*
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
تهیونگ: مشغول خوندن کتاب بود...از زیر میزش میخزی و میری لای پاش و سرتو روی رون پاش میکشی.
کتاب و میبنده و با تعجب نگاهت میکنه.
_ چیزی شده چاگی؟
+ نه!
_ پس چرا اینطوری میکنی؟
+عههه...اینقدر سوال نکن فقط بوسم کن!
آروم میخنده و تورو رو پاش میشونه صورتت رو بوسه بارون میکنه. *اخییی*
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جونگ کوک: مشغول چک کردن پیام هاش بود...کنارش رو مبل میشینی و با ناراحتی لپتو به بازوش میچسبونی.
برمیگرده و به حالت کیوتت نگاه میکنه...
_ بانی کوچولو چیزی شده؟
+ کوکی حوصلم سر رفته!
گوشی رو خاموش میکنه و میزاره کنار و تورو رو پاش میشونه.
لپتو محکم میبوسه .
_ اگه به این کیوت بازیات ادامه بدی تضمین نمی کنم که از بغل عضله ایم سالم بیرون بیای!
یک عدد سناریو 😐
لایک موکونی؟
●○●○●○●○●○●○●○○○
نامجون: با خنده به کار های خنگولانه و کیوتت زل میزنه .
طاقتش تموم میشه و حمله میکنه بهت و لپات رو میچلونه.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جین: بچه یه کاری نکن که درسته قورتت بدم!
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
یونگی: معمولا زیاد اکلیلی نمیشه ولی وقتی تو رو دید به تمام معنا اکلیلی شد و مشغول له کردنت توی بغلش شد!
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
هوسوک: کل روز مشغول فیلم و عکس گرفتن از تو بود:/
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جیمین: کیوتی ....آخه من با کارات چیکار کنم؟
گازت بگیرم بخورمت؟
ا/ت: نههه ...اگه گازم بگیری تموم میشم دیگه ا/ت نداری!
جیمین: * در حال کنترل خود*
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
تهیونگ: مشغول خوندن کتاب بود...از زیر میزش میخزی و میری لای پاش و سرتو روی رون پاش میکشی.
کتاب و میبنده و با تعجب نگاهت میکنه.
_ چیزی شده چاگی؟
+ نه!
_ پس چرا اینطوری میکنی؟
+عههه...اینقدر سوال نکن فقط بوسم کن!
آروم میخنده و تورو رو پاش میشونه صورتت رو بوسه بارون میکنه. *اخییی*
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
جونگ کوک: مشغول چک کردن پیام هاش بود...کنارش رو مبل میشینی و با ناراحتی لپتو به بازوش میچسبونی.
برمیگرده و به حالت کیوتت نگاه میکنه...
_ بانی کوچولو چیزی شده؟
+ کوکی حوصلم سر رفته!
گوشی رو خاموش میکنه و میزاره کنار و تورو رو پاش میشونه.
لپتو محکم میبوسه .
_ اگه به این کیوت بازیات ادامه بدی تضمین نمی کنم که از بغل عضله ایم سالم بیرون بیای!
یک عدد سناریو 😐
لایک موکونی؟
۱۰.۵k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.