تبهکار فریبنده
/ بله
+سلام به عنوان خدمتکار امدم
/خانم ایم
+بله
/برید داخل سمت چپ
+ممنون
با قدم های اهسته به سمت حیاط وارد شدم و وارد سالن شدم یک خانم تقریبا ۶۰ ساله دم در ایستاده تا من رو دید به سمتم امد و من رو به بقیه معرفی کرد بعد هم خونه رو نشونم داد بعدش هم بهم یک دستمال داد که پله ها رو دستمال بکشم همونه طور که پله هارو تمیز می کردم صدای داد چوی رو گوش میدادم که همون زن من رو صدا کرد
\اهای دخترجون
+بله
\بیا اینجا
به طرفش قدم برداشتم
\این رو ببر به اتاق ارباب
الان وقتش بود لیوان اب رو از دستش گرفتمم به سمت اتاق حرکت کردم وقتی به دم اتاق رسیدم اون شیشه سمی که کوک بهم داد بود رو از دستم در اوردم اما وقتی خواستم بریزم دچار شک شدم اما بعدش شروع به ریخت کردم بعد هم در زدم وبا جواب وارد شدم اون ایستاده بود و پشتش به من بود و با تلفن حرف میزد هنوز هم دستانم لرزش داشت اروم لیوان را روی میز قرار دادم و بعد اون بدون نگاه به من لیوان برداشت و گفت بروم همین که پشتمم رو کردم با صداش ایستادم و ..
+سلام به عنوان خدمتکار امدم
/خانم ایم
+بله
/برید داخل سمت چپ
+ممنون
با قدم های اهسته به سمت حیاط وارد شدم و وارد سالن شدم یک خانم تقریبا ۶۰ ساله دم در ایستاده تا من رو دید به سمتم امد و من رو به بقیه معرفی کرد بعد هم خونه رو نشونم داد بعدش هم بهم یک دستمال داد که پله ها رو دستمال بکشم همونه طور که پله هارو تمیز می کردم صدای داد چوی رو گوش میدادم که همون زن من رو صدا کرد
\اهای دخترجون
+بله
\بیا اینجا
به طرفش قدم برداشتم
\این رو ببر به اتاق ارباب
الان وقتش بود لیوان اب رو از دستش گرفتمم به سمت اتاق حرکت کردم وقتی به دم اتاق رسیدم اون شیشه سمی که کوک بهم داد بود رو از دستم در اوردم اما وقتی خواستم بریزم دچار شک شدم اما بعدش شروع به ریخت کردم بعد هم در زدم وبا جواب وارد شدم اون ایستاده بود و پشتش به من بود و با تلفن حرف میزد هنوز هم دستانم لرزش داشت اروم لیوان را روی میز قرار دادم و بعد اون بدون نگاه به من لیوان برداشت و گفت بروم همین که پشتمم رو کردم با صداش ایستادم و ..
۲.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.