خانه بی تی اس ۱
سیلااااااااااام سانگی هستم خیلی خیلی خوش اومدید به داستان جدید
این داستان متفاوته فقط برای ۱از اعضا نیست در مورد همه اعضا هست داخل این داستان ا.ت هم وجود داره و اسلاید بعدی چالش رو گذاشتم مال خودمم که چالش رو رفتم هم گذاشتم
خب زر نمیزنم بزنین بریم🏃🏻♀️🏃🏻♀️
شروع
👅جیمین
وارد خونه شدیم چهار تا اتاق بیشتر نداشت همههم تاقیشونو انتخاب کردن کوکوته ته
نامجون و جین
یونگی و من
ا.ت .جیهوپ
این دسته بندی اتاقا بود وسایل رو گذاشتیم و هر کس رفت سمت اتاقش آخه رو هر در اسم آدم های داخل اون اتاق رو زده بود منو یونگی رفتیم تو اتاق قمون یونگیتت اومد تو رو تخت ولو شد 🤣🤣🤣🤣🤣منجرخوردم از خنده
👅ا.ت
وسایلامو چیدم جیهوپ هم وسایلاشو چید
جیهوپ . چه قدر خوبه اتاق تمیز باشه و یک هم اتاقی مرتب داشته باشی
ا.ت .ممنون
هوسوک . خواهش
بعد هر دومونزدیم زیر خنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ته ته 👅
وسایلامو چیدم بودم و داشتم میرفتم آب بخورم دیدم کوک داره شیر موز میخوره
ته .وسایلاتو چیدی
کوک . اوهم(داره شیر موز میخوره)
ته . خوبه
👅نامجون
همه وسایلامو چیدم و دیدم جین هم چیدن وسایلاشو تموم کرده و رو تخت دراز کشیده منم رفتم کنارش (ادمین 😈😈😈از ذحن من هیییییچی بعید نیست )
دستمو انداختم روش و سرمو گذاشتم رو بالشت جین داشت با گوشیش ور میرفت تو همون حالت خوابم برد
👅جین
نامجون اومد کنارم و سرشو گذاشت رو بالشت و خوابید منم رفتم بیرون ببینم چه خبره دیدم کوک و ته ته دارن یکچیزیت میخورن صدای خنده ا.ت و هوسوک هم داره میاد دیدم صدای خنده جیمین هم داره میاد اما از یونگیخبری نبود حتما خوابیده تو ذحنم گفتم
وای چه خونه عالی دارم همه پاکمعصوم(ادمین . خیییییلی معصوم این تازه پارت یکهست وایسا به پار های بعدی برسید )
شاید یک زره این فیک ناجور باشه مثال ۱۸+ اینا اما کم
پایان ❤️❤️❤️❤️❤️
امیدوارم خوشتون اومده باشه
این فیک جنبه خیالی دارد و نویسنده قصد توهین به اعضا یا کسی را ندارد
بای بای ❤️❤️♾️❤️🩹♾️
این داستان متفاوته فقط برای ۱از اعضا نیست در مورد همه اعضا هست داخل این داستان ا.ت هم وجود داره و اسلاید بعدی چالش رو گذاشتم مال خودمم که چالش رو رفتم هم گذاشتم
خب زر نمیزنم بزنین بریم🏃🏻♀️🏃🏻♀️
شروع
👅جیمین
وارد خونه شدیم چهار تا اتاق بیشتر نداشت همههم تاقیشونو انتخاب کردن کوکوته ته
نامجون و جین
یونگی و من
ا.ت .جیهوپ
این دسته بندی اتاقا بود وسایل رو گذاشتیم و هر کس رفت سمت اتاقش آخه رو هر در اسم آدم های داخل اون اتاق رو زده بود منو یونگی رفتیم تو اتاق قمون یونگیتت اومد تو رو تخت ولو شد 🤣🤣🤣🤣🤣منجرخوردم از خنده
👅ا.ت
وسایلامو چیدم جیهوپ هم وسایلاشو چید
جیهوپ . چه قدر خوبه اتاق تمیز باشه و یک هم اتاقی مرتب داشته باشی
ا.ت .ممنون
هوسوک . خواهش
بعد هر دومونزدیم زیر خنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ته ته 👅
وسایلامو چیدم بودم و داشتم میرفتم آب بخورم دیدم کوک داره شیر موز میخوره
ته .وسایلاتو چیدی
کوک . اوهم(داره شیر موز میخوره)
ته . خوبه
👅نامجون
همه وسایلامو چیدم و دیدم جین هم چیدن وسایلاشو تموم کرده و رو تخت دراز کشیده منم رفتم کنارش (ادمین 😈😈😈از ذحن من هیییییچی بعید نیست )
دستمو انداختم روش و سرمو گذاشتم رو بالشت جین داشت با گوشیش ور میرفت تو همون حالت خوابم برد
👅جین
نامجون اومد کنارم و سرشو گذاشت رو بالشت و خوابید منم رفتم بیرون ببینم چه خبره دیدم کوک و ته ته دارن یکچیزیت میخورن صدای خنده ا.ت و هوسوک هم داره میاد دیدم صدای خنده جیمین هم داره میاد اما از یونگیخبری نبود حتما خوابیده تو ذحنم گفتم
وای چه خونه عالی دارم همه پاکمعصوم(ادمین . خیییییلی معصوم این تازه پارت یکهست وایسا به پار های بعدی برسید )
شاید یک زره این فیک ناجور باشه مثال ۱۸+ اینا اما کم
پایان ❤️❤️❤️❤️❤️
امیدوارم خوشتون اومده باشه
این فیک جنبه خیالی دارد و نویسنده قصد توهین به اعضا یا کسی را ندارد
بای بای ❤️❤️♾️❤️🩹♾️
۶.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.