بیبی من p1
(ویو ات)
من 24 سالمه تو یه خونه کوچیک زندگی میکنم و تو یه حادثه ایی پدر و مادرم و از دست دادم صبح بود ک از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارهای لازم و انجام دادم که دوستم بهم زنگ زد
(علامت یونا دوست ات")
(علامت ات+)
" سلام عزیزم خوبی
+سلام فدات تو خوبی؟
"خوبم تنک خواستم بگم امروز میای بریم بار؟
+آره ولی ساعت چند؟
" ساعت ۱٠ میام دنبالت بریم
+اوکی
(ویو ات)
سریع رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و رفتم به میکاپ زدم و یک شلوار جین پوشیدم با تیشرت مشکی (عکس میدم) و یه نگاهی به ساعت مردم ساعت 9و 55 بود ک رفتم بیرون و دیدم ک یونا داره میاد
" های رفیق سوار شو
+خیلی باحالی یونا
"تنک
(ویو ات)
رسیدیم بار و پیاده شدیم
"ات چی میخوری
+شراب
"ات
+جونم
"ببین اون پسره چقد داره بهت نگاه میکنه فک کنم روت کراش زد
+از دست تو یونا ولش کن بره بهش رو بدم لوس میشه
" خیلی خب باشه اینقد سنگین نباش ایش
(ویو ات)
داشتم شراب میخوردم ک چشمم خورد به اون پسره و دیدم داشت به چند نفر دستور میده و فهمیدم اون یه مافیاس
+یونا
" بله
+هست اون پسری ک گفتی نگام میکنه اون یه مافیاس ببین
"واییییییییییی همین کم بود راستشو بخوای اصلا از مافیاهای خوشم نمیاد تا یه بلایی سرمون نیومده بیا بریم
+بریم
(ویو ات)
منو یونا داشتیم میرفتیم ک همون پسره اومد دنبالمون
(علامت جیمین_)
_صبر کن خوشکله کجا به این زودی
+ هی تو چرا اومدی دنبالمون برووو
"هی دختر آروم باش زبون داری نکن ممکنه بلایی سرمون بیاره(با صدای خیلی کم)
(ویو جیمین)
دختره خیلی خشگل بود محوش شده بودم باید اونو مال خودم کنم
(ویو ات)
پسره خوشگل بود ولی بنظر میومد خیلی خطرناکه و من اصلا با مافیاهای کنار نمیام و خیلی ترسیده بودم
" هی ات برو سوار ماشین شو بسپار به من
+باشه
" هی تو چی از جون ما میخوای؟
_به تو کاری ندارم من کارم با اون دخترس
"خب چیکارش داری
_ازش خوشم اومده حالا فهم شد میخوام اونو مال خودم کنم باید بهت حساب پس بدم
"خیلی خب باشه پرخاش نکن شاید بتونم بهت کمک کنم
_ببینم منظورت چیه؟
"منو دیت کم نگیر ناسلامتی دوستم میتونم بهت نزدیکش کنم
+باشه
من 24 سالمه تو یه خونه کوچیک زندگی میکنم و تو یه حادثه ایی پدر و مادرم و از دست دادم صبح بود ک از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارهای لازم و انجام دادم که دوستم بهم زنگ زد
(علامت یونا دوست ات")
(علامت ات+)
" سلام عزیزم خوبی
+سلام فدات تو خوبی؟
"خوبم تنک خواستم بگم امروز میای بریم بار؟
+آره ولی ساعت چند؟
" ساعت ۱٠ میام دنبالت بریم
+اوکی
(ویو ات)
سریع رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و رفتم به میکاپ زدم و یک شلوار جین پوشیدم با تیشرت مشکی (عکس میدم) و یه نگاهی به ساعت مردم ساعت 9و 55 بود ک رفتم بیرون و دیدم ک یونا داره میاد
" های رفیق سوار شو
+خیلی باحالی یونا
"تنک
(ویو ات)
رسیدیم بار و پیاده شدیم
"ات چی میخوری
+شراب
"ات
+جونم
"ببین اون پسره چقد داره بهت نگاه میکنه فک کنم روت کراش زد
+از دست تو یونا ولش کن بره بهش رو بدم لوس میشه
" خیلی خب باشه اینقد سنگین نباش ایش
(ویو ات)
داشتم شراب میخوردم ک چشمم خورد به اون پسره و دیدم داشت به چند نفر دستور میده و فهمیدم اون یه مافیاس
+یونا
" بله
+هست اون پسری ک گفتی نگام میکنه اون یه مافیاس ببین
"واییییییییییی همین کم بود راستشو بخوای اصلا از مافیاهای خوشم نمیاد تا یه بلایی سرمون نیومده بیا بریم
+بریم
(ویو ات)
منو یونا داشتیم میرفتیم ک همون پسره اومد دنبالمون
(علامت جیمین_)
_صبر کن خوشکله کجا به این زودی
+ هی تو چرا اومدی دنبالمون برووو
"هی دختر آروم باش زبون داری نکن ممکنه بلایی سرمون بیاره(با صدای خیلی کم)
(ویو جیمین)
دختره خیلی خشگل بود محوش شده بودم باید اونو مال خودم کنم
(ویو ات)
پسره خوشگل بود ولی بنظر میومد خیلی خطرناکه و من اصلا با مافیاهای کنار نمیام و خیلی ترسیده بودم
" هی ات برو سوار ماشین شو بسپار به من
+باشه
" هی تو چی از جون ما میخوای؟
_به تو کاری ندارم من کارم با اون دخترس
"خب چیکارش داری
_ازش خوشم اومده حالا فهم شد میخوام اونو مال خودم کنم باید بهت حساب پس بدم
"خیلی خب باشه پرخاش نکن شاید بتونم بهت کمک کنم
_ببینم منظورت چیه؟
"منو دیت کم نگیر ناسلامتی دوستم میتونم بهت نزدیکش کنم
+باشه
۱۵.۴k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.