(پارت9)

(پارت9)

یونا*ویو.
یونا:بخاری رو روشن کن تا درجه اخر.
جیمین:اگه تا اخر بخاری رو روشن بذارم احتمال سکته قلبی زیاده پس باید کم باشه درجه
یونا:باشه فقط گاز بده.
جیمین:باشه سرعتم ۱۵۰ هست ۱ دقیقه دیگه میرسیم.
یونا:باشه خدایا زنده نگهش دار.
کوک*ویو.
از وقتی رفتن این مجسمه خشکم زده.
به راپل۶ ها کل مدرسه دنبال جیمینینا رفتن.
با ماشین هاشون.
من چطور تونستم اینکار و کنم.
لارا:جانکوک تو چرا دنبالشون نرفتی چت شده ۱۰ دقیقه زل زدی به راپله.
کوک:ولم کن.
رفتم از مدرسه بیرون.
سوار ماشینم شدم.
دارن میرگ بیمارستان.
تو چطور تونستی اینکارو کنی جئون جانگ کوک.
اگه چیزیش بشه از عذاب وجدان.
خودم و نمیبخشم.
رفتم بیمارستان.
دیدم تو اتاق عمله.
جیمین داشت با عجله میومد.
سمتم.
با کل پسرا جین جیهوپ یونگی نامجون تهیونگ
جیمین:عوضی میکشمت.
رسیدن بهم.
جیمین:تو چه غلتی کردی
نامجون:حتی فکرش و نمیکردم با اون پسری که از بچگی بزرگ شدم اینجوری بخواد بشه.
جین:واست متاسفم پسر
تهیونگ:فکر میکردم ادمی.
شوگا:واقعا خستم از خواب خسته بودم که بد ترم کردید.
کوک:من نمیخواستم سکته کنه فقط اذیتش کردم(با گریه)
جین:گمشو(با داد)
جیهوپ:باشه اروم باشه جین الان عصبانی هستی ولی زیاده روی کردید همتون بسه
نامجون:اوکی
جیمین:زنده موندن برات زیادیه جئون جانگ کوک.
پایان این پارت