PART 32
♡My Wrong♡
۳۲ پارت
آنچه گذشت:
_ بله چیزی شده خبری از ا/ت شده
×جونگکوک ا/ت تو همون عمارت
_چ چ چی
_ از کجا فهمیدی
×داستانش مفصله فقط جونگکوک یه قسمت از عمارت رو که خدمتکار ها و بادیگارد ها که بهشون گفتی دنبالش گردن رو نگشتم برو نقشه ی عمارت رو ببین زود باش ( همش رو سریع میگه )
_ باشه ( لکنت هم استرس داره هم خوشحاله )
پایان مکالمه
ویوی کوک
باورم نمیشه ا/ت تو این عمارت پس به این معنیه که تا الان باید بیهوش باشه
ویوی خودم
جونگکوک پر سرعت دوید سمت کمدش و از یه صندق که قفل داشت باز کرد و نقشه رو برداشت
(بچه ها نقشه ی عمارت مهمه برا همین جای امن گزاشته )
۲ دقیقه بعد
ویوی جونگکوک
داشت نقشه رو نگاه میکرد زیر پاهاش داغ بود
که یهو پرید بالا و گفت :
نه نه
نشست و دستش رو گزاشت رو زمین جایی که تا چند دقیقه پیش پاهاش رو گزاشته بود
شروع کرد به زدن رو زمین و گفت :
ا/ت، ا/ت
که یه صدای ضعیفی شنید
کو کو ک کوک
همون لحظه سریع بلند شد و به سمت زیر زمین رفت در قفل بود یه میله پیدا کرد
و میزد به در و بعد که دید در قفلش شل شد با پا زد و در از جا شکست که با صحنه یی که دید ...
۳۲ پارت
آنچه گذشت:
_ بله چیزی شده خبری از ا/ت شده
×جونگکوک ا/ت تو همون عمارت
_چ چ چی
_ از کجا فهمیدی
×داستانش مفصله فقط جونگکوک یه قسمت از عمارت رو که خدمتکار ها و بادیگارد ها که بهشون گفتی دنبالش گردن رو نگشتم برو نقشه ی عمارت رو ببین زود باش ( همش رو سریع میگه )
_ باشه ( لکنت هم استرس داره هم خوشحاله )
پایان مکالمه
ویوی کوک
باورم نمیشه ا/ت تو این عمارت پس به این معنیه که تا الان باید بیهوش باشه
ویوی خودم
جونگکوک پر سرعت دوید سمت کمدش و از یه صندق که قفل داشت باز کرد و نقشه رو برداشت
(بچه ها نقشه ی عمارت مهمه برا همین جای امن گزاشته )
۲ دقیقه بعد
ویوی جونگکوک
داشت نقشه رو نگاه میکرد زیر پاهاش داغ بود
که یهو پرید بالا و گفت :
نه نه
نشست و دستش رو گزاشت رو زمین جایی که تا چند دقیقه پیش پاهاش رو گزاشته بود
شروع کرد به زدن رو زمین و گفت :
ا/ت، ا/ت
که یه صدای ضعیفی شنید
کو کو ک کوک
همون لحظه سریع بلند شد و به سمت زیر زمین رفت در قفل بود یه میله پیدا کرد
و میزد به در و بعد که دید در قفلش شل شد با پا زد و در از جا شکست که با صحنه یی که دید ...
۶۸۶
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.